مجمع المسائل-ج3-ص288
س 222 – شوفرى با پسر بچهاى تصادف كرد وپاى بچه خرد شد، در بيمارستان بدون اجازه از پدر پاى بچه را بريدهاند، حكم شرعى آنرا بيان فرمائيد تا رفع اختلاف شود.
ج – در صورتى كه تصادف مستند بشوفر نباشد وتقصير با بچه باشد كسى ضامن نيست واگر تصادف مستند بشوفر باشد وعمدى نباشد با لزوم قطع پا ديه بر شوفر است چه اجازه از پدر گرفته باشند وچه اجازه نگرفته باشند.
س 223 – بيست وشش سال قبل يك نفر پاى شخصى را شكسته وهمان زمان خوب گرديده كه در مدت بيست وچهار سال بعد از آن هيچ گونه ناراحتى از ناحيه زخم نداشته ودر زمستان يكهزار وسيصد ونود ونه شخص مجروح مريض گرديد ودر ضمن جاى زخم پاى ايشان كه 26 سال قبل بود ورم كرده وچركى شده وپس از چند ماه فوت كرد حاليه ورثه متوفى ادعاى ديه از ضارب بيست وشش سال قبل را مىنمايند، مستدعى است نظر مباركتان را مرقوم فرمائيد.
ج – اگر شرعا ثابت شود كه فوت شخص مذكور مستند به شكستگى پاى او است ضارب ضامن ديه قتل است واگر مرگ شخص مستند به شكستگى پاى او نباشد ديه قتل بر ضارب نيست.
بلى ديه شكستگى پا بر عهده ضارب است وتشخيص موضوع وحدود آن با تشخيص خبره عادل است وچنانچه نزاع موضوعى باشد محتاج به مرافعه شرعيه است.
س 224 – شخصى كسى را كشته وديه او را نداده اكنون قاتل از دنيا رفته واملاك قاتل بوارث او رسيده ووارث مستطيع شده آيا بايد مكه برود ويا بايد ديه قاتل را بدهد ويا هم ديه را بدهد وهم مكه رود؟ ج – اگر قاتل مديون ديه بوده مثلاينكه مثلا قتل خطائى نبوده وتركه او وافى به اداء ديه است واجب است ديه را اداء كند وبعد از اداء ديه اگر وارث مستطيع است واجب است حج برود.
س 225 – اينجانب در زمان طاغوت زير شكنجه مجبور بفاش كردن نام فردى شدم كه در نتيجه شخص مزبور دستگير ومورد شكنجه قرار گرفته كه البته منجر به نقص عضو وقتل وى نگرديد.
مستدعى است بفرمائيد فاش شدن نام وى بوسيله اينجانب موجب گناهيا حدى هست يا نه؟