مجمع المسائل-ج3-ص129
س 41 – آيا صلح نمودن جنس ربوى به بيشتر از همان جنس صحيح است يا اين كه مانند بيع ربوى صحيح نيست.
ج – جريان ربا وعدم صحت صلح ربوى خالى از قوت نيست.
س 42 – زيد ملكى را بعمرو صلح نموده ودر ضمن عقد خارج لازم شرط كرده بهر نحو كه صلاح بداند اقدام در حبس آن ملك نمايد بمدت سى وپنج سال كه از منافع آناستيجار صوم وصلوة وتلاوت قرآن براى خود مصالح ووالدين او نمايد وبعد از مدت مذكور وقف جهت استيجار صوم وصلوة به نيابت برادران زيد، وعمرو هم ملك را بديگرى صلح نموده بهمان شرط، چون اطمينان بحيات خود نداشته وآن شخص ثالث هم وفا بشرط نموده وملك را بنحو مذكور حبس كرده فعلا كه مدت حبس منقضى شده و آن شخص حسب الشرط بايد وقف نمايد كه هميشه از منافع آن استيجار صوم وصلوة براى برداران زيد بشود وبرادران زيد هنوز در قيد حيات هستند تكليف شخص ثالث نسبت بملك مزبور چيست؟ ج – در فرض سؤال ظاهر آنست كه مصالح له بايد ملك مذكور را براى استيجار نماز به نيابت برادران زيد حبس نمايد ولى چون فعلا خودشان در قيد حيات هستند منافع آن بايد نگهدارى شود وبعد از موت آنها بمصرف برسد وبمقدارى كه احتمال مىرود نماز از آنها فوت شده باشد براى آنها نماز استيجار نمايد وبعد ملك مال خود مصالح له است ومع ذلك اگر عين عبارت صلح نامه ديده شود شايد نحو ديگر از آن استظهار شود.
س 43 – برادر اينجانب كه مردى بيسواد وبدون اولاد بود.
فوت نموده، يك برادر وسه خواهر صلبى وبطنى دارد كه دو تا از خواهران، شوهرشان از دنيا رفته وفوق العاده تهيدست وبى بضاعت هستند واغلب، اقوام وديگران به آنها كمك كرده امرار معاش مىنمايند واز طرف ديگر يكى از خواهرها پسر ناقص العقل مادرزادى در حدود سى ساله دارد وسرپرستى آنهم به عهده مادرش مىباشد، پس از فوت اخوى، همسرش باتفاق خواهرزادهاش، وصيت نامهاى از اخوى در آوردند كه تقريبا از هشت سال ونيم قبل حكايت مىكند وآنهم بطور مخفيانه در يكى از دهات اطراف محل سكونتش به امضا دو نفر از شهود غير محلى رسيده ودر وصيت نامه مذكوره زوجهاش را وصى خود قرار داده وتمامى ما يملك