پایگاه تخصصی فقه هنر

مجمع المسائل-ج3-ص122

مزبور است يا نه؟ ج – در فرض مسأله مجرد گفتن يك اطاق از عمارت بعيال من بدهيد ويا گفتن بعد از من در تقسيم خانه نزاع نكنيد كاشف از فسخ نيست مگر آن كه قرائن ديگرى در بين باشد بنابر اين اگر متصالحين از حق خود در موقع تقسيم صرف نظر نكرده باشند وبساير ورثه منتقل نكرده باشند خانه، ملك دو فرزند است تا خلاف آن معلوم شود وچنانچه نزاع موضوعى در بين باشد مرافعه شرعيه لازم است.

س 20 – شخصى ما يملك خود را صلح مىنمايد ببعضى از وراث خود ودر ضمن همين صلح، شروطى بر آنها مقرر مىنمايد كه پس از فوت او انجام دهند وآنها پس از فوت مصالحبه شروط مقرره عمل نمىكنند، در اين صورت ساير ورثه حق فسخ اين صلح را دارند يا خير؟ ج – در فرض تخلف شرط، اگر الزام متصالحين بر عمل به شرط ممكن نباشد بعيد نيست باقى ورثه هر يك بالنسبه بسهم خود حق فسخ داشته باشند وچنانچه نزاع موضوعى در بين باشد محتاج بمرافعه شرعيه مىباشد.

س 21 – شخصى در حال مرض، تمام اموال خود را مصالحه مىكند بزوجه خود و هيچ كدام اولاد ندارند ودر مقابل اين صلح وجه كمى منظور شده وزوجه هم وجه را در همان حال به زوج پرداخت مىكند ولى زوج مصالح، شر ط كرد اگر از اين مرض صحت پيدا كردم اختيار فسخ داشته باشم واموال بخودم مسترد گردد آيا اين مصالحه صحيح است يا نه؟ ج – در فرض مسأله اگر مصالحه كرده باشد با شرط اختيار فسخ در صورت صحت از مرض، مانعى ندارد ودر نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

س 22 – شخصى 49 سال قبل فوت كرده، داراى سه وارث دختر واموالى بوده كليه اموال منقول وغير منقول خود را بسه نفر صلح كرده بشرط آن كه پس از فوت، ديون او را كه عبارت از صوم وصلوة وزكوة وسهم امام عليه السلام وغيرها مىباشد اداء نمايند وسهمى هم براى وراث تعيين كرده كه بدهند وبقيه اموال او را صرف در امور خيريه ويا وقف بر سيد الشهداء عليه السلام نمايند متصالحين جز دادن سهم وراث به هيچ كدام از شرائط