مجمع المسائل-ج3-ص88
س 49 – اگر سه نفر از مالكين كه مالك يكدانگ از يك قريه مىباشند در ملك مشاعى كه ديمزار ومرتع تمام مالكين ششدانگ مىباشد بدون اطلاع ورضايت ساير مالكين در آن قسمت از اراضى كه قابل كشت است اقدام بحفر چاه وساختمان نمايند وبدين وسيله حق پنج دانگ خرده مالكين ديگر را تصاحب نمايند آيا اين عمل جايز است يا خير در صورتيكه تمام مالكين حاضرند در چاه شركت كنند باتفاق كشاورزى نمايند كه حق كسى از بين نرود واختلافى در بين نباشد.
ج – در فرض سئوال حفر چاه براى تصرف در اطراف آن از اراضى اگر در محل ديمزار يا در حريم قريه باشد بطورى كه باعث تضييق بر اهالى آن باشد بدون رضايت اهالى جايز نيست واگر حفر چاه نموده باشند همه صاحبان ملك مشاع ومرتع در آن شريك هستند وبا احداث بناء، مالك زمين نمىشوند البته اصل ساختمان متعلق به كسانى است كه ساختهاند.
س 50 – يك قطعه زمين واقع در وسط قريه براى آسايش مردم كه سالهاى سال، جاى گله گوسفند وغيره براى بردن بصحرا جهت چرا وساير امور زندگى بوده، فعلاشخصى مىخواهد آنجا را تصرف كند جايز است يا خير؟ ج – از وضع خصوصى محل، اطلاع ندارم، بطور كلى، مجمع احشام واغنام اهالى روستا را، كسى حق تملك وتصرف، براى شخص خود ندارد ونمى تواند آنرا براى خود بدون رضايت اهالى احياء كند.
س 51 – انهار وجويها وچشمهها، در مسيرهائى هستند كه علاوه بر آن كه مزارع وباغات را از قديم، مشروب مىنموده از زه كش معابر وآب باران وبرف در آنها تخليه واز نفوذ بمنازل كوچك وخانههاى مستضعفين جلوگيرى مىكرده است لكن در سالهاى اخير، بويژه بعد از انقلاب، عدهاى سود جو به انحاء گوناگون، با تمسك به اين كه در اسناد مالكيت آنها حق الشرب ذكر شده اقدام به تصرف نهرها وحريم آنها كردهاند وخصوصا در نزديكى ومجاورت خيابانها كه ارزش زمين زياد شده، علاوه بر تصرف نهر وحريم، اقدام به احداث ساختمان چندين طبقه كرده ومنافع سرشارى به جيب خود مىريزند، با توجه به اين كه انفال متعلق به بيت المال بوده وانهار نيز جزئى از آنها است مشكل عمده