مجمع المسائل-ج3-ص73
بيش از حق آب بردن از قنات را نداشتهاند والله العالم.
س 9 – در مجاورت قريهاى (البته خارج از حريم) اثر جوئى بوده كه كسى بياد ندارد كه در چه زمانى ومال چه كسى بوده از اهل قريه شخصى اقدام به احداث جوى وآباد كردن زمين نامبرده مىنمايد اهل قريه كه با ايشان نسبت فاميلى هم دارند مىگويند كه اين زمين وجوى مال همه ما مىباشد ودليل مىآورند كه سى إلى چهل سال قبل اشخاصىاز قريه دور دستى كه اقدام به احياى آن جوى وزمين كرده بودهاند پدران ما از اقدام آنان مانع شده ومبلغى را هم در همين رابطه در حكومت وقت خرج كردهاند ودست آنان را كوتاه نموده (ولى پدران اين شخص وخودش هيچ گونه كارى روى جوى وزمين انجام ندادهاند) شخص مزبور مىگويد من آباد مىكنم وبعد از چند سال تقسيم مىكنيم، خلاصه در مدت دو سال جوى را احداث وزمين را آباد مىكند، چهارده سال نامبرده از آن استفاده مىكند اهل قريه خواهان تقسيم زمين هستند نامبرده مىگويد من احياء كردهام ومال من است، نظر مبارك را بيان فرمائيد.
ج – از قضيه شخصيه اطلاع ندارم ولى بطور كلى با فرض آن كه زمين حريم قريه نباشد اگر شرعا ثابت شود كه منع كنندگان زمين را احياء كرده ومالك آن بودهاند واعراض هم نكردهاند بايد زمين طبق قرارداد تقسيم شود ودر غير اين صورت زمين متعلق به كسى است كه آنرا آباد كرده وكسى حق تعرض به او ندارد ودر نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.
س 10 – جنگلهائى در گيلان ومازندران موجود وسابقا رؤساى قبائل وخوانين از آنها بعنوان باج چيزى مىگرفتند ورعيتها آن جنگلها را احياء نمودند وباغات مركبات وزمين برنجكارى وخانه ومنزل تهيه كردند، آيا فعلا هم بايد بعنوان باج بكسى چيزى بدهند يا آن كه بمقتضاى فرمايش معصوم عليه السلام من احيى ارضا ميتة فهى له؟ ج – در فرض سئوال اگر احياء كنندگان بقصد تملك آنها احياء نموده باشند ملك آنها است واگر بقصد تملك خودشان احياء نموده باشند ملك خودشان است واگر بقصد تملك هر دو احياء نموده باشند هر دو مالك مىباشند.
س 11 – كوهى است كه نزد آن يك قريه هست آيا دامنه آن كوه حريم آن قريه