مجمع المسائل-ج3-ص70
درختكارى وآباد گرديده ودر حريم ده واقع است ولى در اصل جزء املاك قريه ديگرى است، مشخصات زمين بقرار زير است: مساحت زمين در حدود 250 متر مربع ومحدود است شمالا به راه عمومى – جنوبا به ديوار باغ شخص احياء كننده – غربا به جوى عمومى قريه – شرقا نيز وصل بديوار شخص احياء كننده است، در ضمن مجراى آب براى حياط منزل اين شخص نيز از اين قطعه زمين عبور مىكند آيا زمين فوق با مشخصات مذكوره متعلق به شخص احياء كننده مىباشد يا خير؟ ج – در فرض مسأله اگر زمينى كه درختكارى شده حريم قريه ديگرى بوده ومورد حاجت آن قريه نبوده واهالى مانع از درختكارى نشدهاند وآن شخص بقصد تملك احياء كرده باشد ملك آن شخص شده و مقدارى كه باير مانده بمقدار حوائج احياء شده حريم است وتا احياء نشود ملك كسى نيست مگر ممر ومدخل مجرى المياه واگر نزاع موضوعى در بين باشد محتاج به مرافعه شرعيه است.
س 3 – زمينى است ديمى كه حدود نود سال پيش شخصى يك مرتبه يا دو مرتبه قسمتى از آنرا زير كشت در آورده وبعدا بصورت باير در آمده تا مدت سى وپنج سال پيش شخص ديگرى آنرا زير كشت در آورد واحياء كرد واز سى وپنج سال پيش تا حالازير كشت دارد وحالا يكى از نوادگان قبلى بدون داشتن مدرك ويا قرار دادى ادعا مىكند آيا شرعا ادعاى او به حق است يا نه وزمين مال كداميك است، خواهشمند است جواب مسأله را بيان فرمائيد.
ج – در فرض سئوال كه زارع اول آنرا رها كرده وبصورت موات در آمده ودر اين مدت هم كسى اعتراض نكرده زمين مذكور حكم موات را دارد ومتعلق بكسى است كه بعد آنرا احياء كرده ودر نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.
موات بالاصل وباير
س 4 – مستدعى است بفرمائيد كه زمين موات چه نوع زمينى است و هم چنين زمينى كه چندين سال بدون استفاده مانده و هيچ گونه كارى بر روى آن انجام نشده و مربوط به شخصى بوده كه اين شخص مبلغى پول از بانك ايران وهلند وام دريافت كرده ولى وام