پایگاه تخصصی فقه هنر

مجمع المسائل-ج2-ص146

دائمى‌ من بخيال اين كه او را بعقد دائمى‌ در آورده‌ام اصرار داشت كه او را طلاق بدهم ومن هم بكسى‌ اظهار كردم كه اگر عيال دائمى‌ بنده است طلاقش بدهد وچون از اين موضوع كراهت داشتم بعيال دوم گفتم كه شما بصيغه من باقى‌ هستيد ومبلغ سى‌ هزار ريال بابت اجرت ودو هزار تومان هم بعنوان نفقه باو پرداخت كردم وپس از گذشتن يك هفته باو گفتم رجوع كردم مرقوم فرمائيد كه بانوى‌مزبوره عيال بنده هست يا نه.

ج – در فرض سؤال صيغه محتاج بطلاق نيست بلكه ببذل مدت باقيمانده جدا مى‌شود وچون جمله مذكوره مشروط شده است باين كه اگر دائمى‌ باشد طلاق دهيد موجب اذن در بذل نيست وزن مزبوره در زوجيت منقطعه باقى‌ است ودر نزاع موضوعى‌ مرافعه شرعيه لازم است.

س 396 – صيغه كردن زن زانيه در صورتى‌ كه شخص نتواند از فشار شهوت خوددارى‌ كند چه صورت دارد.

ج – صيغه كردن زن زانيه جايز است اگرچه در مشهوره احوط ترك آن است.

س 397 – اگر در عقد انقطاعى‌ ذكر مدت فراموش شود آيا باطل است ويا عقد دائمى‌ مى‌شود.

ج – باطل نيست وعقد دائمى‌ واقع مى‌شود.

س 398 – اگر شوهر مدت زن متعه خود را ببخشد بشرط آن كه با شخص معينى‌ (زيد) ازدواج نكند آيا شرط نافذ است يا نه.

ج – چنين شرطى‌ صحيح نيست ونفوذ ندارد.

(صيغه محرميت) س 399 – آيا پدر مى‌تواند دختر كوچك خود را براى‌ محرم شدن مادر آن دختر براى‌ چند نفر هر كدام مثلا پنج روز يا كمتر به‌عقد غير دائم عقد نمايد يا نه