مجمع المسائل-ج2-ص97
باشد ودر روايت وارد شده كه شخصى به حضرت صادق عليه السلام عرض كرد من مقدارى از مردى طلبكارم و او ميخواهد خانهاش را بفروشد و طلب مرا بدهد حضرت صادق عليه السلام سه مرتبه فرمود (اعيذك بالله ان تخرجه من ظل رأسه).
(دين مستغرق تركه)
س 236 – اگر دين مستغرق شد آيا براى وراث صغير ويا كبير چيزى منظور مىگردد يا خير.
ج – براى ورثه در فرض مسأله لازم نيست چيزى از تركه منظور شود.
س 237 – اگر كسى از سيدى طلب داشته باشد وسيد مديون فوت كند ودين هم نسبت بهتركه مستغرق است آيا در اين صورت ميتوان طلب را بابت خمس با بچههاى مديون حساب كرد يا خير.
ج – دائن از تر كه حق دارد دين خود را استيفا نمايد واگر وراث سيد وفقير هستند بآنها بابت خمس رد كند.
(مسائل متفرقه دين)
س 238 – زيدى از عمرو طلبى دارد ومدركى هم ازاو دارد مثلا سى تومان بموعد يكماه فعلا مىخواهد اين مدرك را بفروشد بمبلغ 29 تومان نقدا آيا جايز است يا خير وبر فرض عدم جواز آيا مىشود فعلا سى تومان را زيد دائن بايع حواله كند كه مشترى از عمرو مديون رأس موعد بگيرد وآن يك تومان را كه از سى تومان كسر مىگذارد براى حق الجعاله مشترى كه وجه را رأس موعد از عمرو وصول مىكند قرار دهد.
ج – فروش مافى الذمه مديون بنقد كمتر اشكال ندارد مگر آن كه مافى الذمه مكيل يا موزون باشد وبمثل خودش بفروشند بكمتر كهربا وحرام است مثل نقره بنقره يا گندم بگندم مثلا ونحوه ثانى كه زيادى را بعنوان جعاله بردارند اشكال ندار