پایگاه تخصصی فقه هنر

مجمع المسائل-ج1-ص392

محمد حنفيه و عقيل و جعفر طيار را هم سيد مى‌نامند يا نه و چرا يك عده از سادات را حسنى‌ و عده‌اى‌ را حسينى‌ مى‌گويند؟.

ج – سيد بمعنى‌ آقا است واز القابى‌ است كه در عرف فارسى‌ زبانان و شيعه، كسانى‌ كه نسبشان بواسطه فاطمه زهرا سيدة النساء عليها سلام به رسول خدا صلى‌ الله عليه وآله وسلم منتهى‌ مى‌شود و بر سائر علويين نيز كه بواسطه حضرت عباس يا جناب محمد حنفيه نسبشان به اميرالمؤمنين عليه السلام مى‌رسد احتراما گفته مى‌شود بلكه بر ساير هاشميين مانند كسانيكه نسبشان بجناب جعفر طيار و عقيل مى‌رسد نيز سيد مى‌گويند و اين يك نوع احترام از منتسبين برسول خدا صلى‌ الله عليه وآله وسلم و از خاندان بنى‌ هاشم است چنانچه شيعه و اهل سنت، سادات خصوص علويين بالاخص فاطميين را شرفاء مى‌گويند و به كسيكه از اولاد حضرت امام حسن مجتبى‌ عليه السلام باشد شريف حسنى‌ و به كسيكه از اولاد حضرت امام حسين عليه السلام باشد شريف حسينى‌ گفته مى‌شود و فرزند سيده علويه نيز اگر چه در عرف، سيد و شريف، ناميده نمى‌شود بواسطه مادرش به اين دودمان شريف و حضرت رسول صلى‌ الله عليه وآله وسلم انتساب دارد و اگر مادرش از اولاد فاطمه زهرا عليها سلام باشد از فرزندان پيغمبر صلى‌ الله عليه وآله وسلم محسوب است بلى‌ فقط كسانيكه به وسيله پدر هاشمى‌ هستند استحقاق خمس دارند.

س 369 – حضرت امام حسين عليه السلام و يزيد لعنة الله عليه هر دو، جدشان عبد مناف است با اين حال چرا فرزندان اما حسين عليه السلام سيد باشندولى‌ يزيد ونسل او سيد نباشند؟.

ج – بنا بر آنچه از كامل بهائى‌، نقل شده اميه، غلامى‌ بوده رومى‌ در تحت ملكيت عبد شمس بن عبد مناف، و عبد شمس او را آزاد كرده و او را بعنوان پسر خود معرفى‌ نموده.

با ملاحظه اين تاريخ، اميه پسر خوانده عبد شمس بن عبد مناف است نه اين كه فرزند صلبى‌ او باشد بنابر اين عبد مناف، جد يزيد لعنة الله عليه نيست.

و در عرف شيعه، سيد به كسانى‌ مى‌گويند كه از اولاد حضرت امير المؤمنين و حضرت زهرا عليهما السلام باشند و سهم سادات هم به اشخاصى‌ مى‌رسد كه نسبشان به جناب هاشم جد پيغمبر اكرم صلى‌ الله عليه وآله وسلم متصل باشد.