مجمع المسائل-ج1-ص228
بخواند، اما در اين احتياط مىتواند با رعايت الاعلم فالاعلم، بغير، رجوع نمايد.
س 27 – پدر اينجانب فوت نموده و مدت 8 سال در خانه مريض بوده البته از نوع سكته مغزى كه مدت 5 سال اول مىتوانسته راه برود ولى صحبت نمىتوانسته بكند و 4 سال آخر عمرش بحالت درازا كشيده روى تخت خواب بسترى بوده، پدرم در اين مدت هوش وحواسش بكلى پرت بوده وحتى زبان سخن گفتن را هم نداشته كه ما يحتاج اوليهاش نظير غذا و آب و.
را تقاضا كند درست همانند كودك يكساله كه هوش و حواس كامل ندارد و چيزى بياد نمىآورد و اكنون سؤال اين است كه بفرمائيد مسأله نماز و روزه پدرم از نظر شرعى چطوراست؟.
ج – در فرض مسأله نمازهائى كه در تمام وقت آن، پدر شما در حال اغماء وبىهوشى بوده قضا ندارد.
و اما آنچه در حال بجا بودن حواس و هوش، بحسب حال خود، قدرت داشته و نخوانده بايد اكبر اولاد ذكور از طرف او قضا نمايد.
و اما روزه او كه در زمان مرض متصل بموت، ترك شده قضا ندارد ولى بدل هر روزى يك مد گندم كفاره دارد كه از مال متوفى بايد ادا شود.
س 28 – آيا روزه پدرم و مادرم بر من كه دائما مريض هستم واجب است يا نه؟ و همچنين نمازشان؟.
ج – نماز و روزه هاى فوت شده از پدر بر پسر بزرگ واجب است.
و اگر قدرت بر انجام آن نداشته باشيد بايد استيجار كنيد.
و در مورد مادر نيز احتياط واجب، رعايت اين حكم است.
س 29 – اگر پسر بزرگ در زمان زندگى پدر بميرد، آيا نماز و روزه فوت شده، از پدر بعد از پدر بر عهده پسر دوم است، كه عند الموت پدر، پسر بزرگ است يا نه؟ و با نبودن ذكور آيا دختر بزرگ وظيفهاى دارد يا نه؟.
ج – منظور از پسر بزرگ، پسر بزرگ، هنگام فوت پدر است.
از پسران زنده ولى اين حكم با نبودن پسر بزرگ براى دختر بزرگ و اولى بميراث در هر طبقه، احوط است.