جامع الشتات-ج4-ص484
بعد انقضاى عده وفات تجديد عقد كرد.
ودور نيست كه به اخبار زينب بعد از عقد هم تون اكتفا كرد.
چون مانعى نيست از براى تصديق قول او، ومسلمى است ومنازعى ندارد.
ودليلى بر بطلان آن عقد بذاته نبود.
بلكه بطلان آن مراعى بود تا هنگام ظهور حال.
وعلى اى حال، اولى در اين صورت (خصوصا با عدم مأمونه بودن زينب) تجديد عقد نكاح است.
وما حرمت ابدى پس آن دليلى ندارد.
299: سؤال: شخصى در سن دوازده يا بيشتر با شخصى وطى نموده، دخول حشفه در ذهن نيست.
آيا مىتوانند كه همشيره يكديگر را حباله نمايند يا نه؟ جواب: مفعول همشيره فاعل را مىتواند بگيرد هر چند تمام عضو داخل شده باشد على الاشهر الاظهر.
وبر فاعل حرام است همشيره مفعول اتفاقا در صورتى كه تمام حشفه داخل شده باشد، وعلى الاشهر الاظهر هر گاه بعض حشفه داخل شده باشد.
پسهمينكه داند كه بعض حشفه داخل شده، حرمت حاصل مىشود.
هر چند در ساير مواضع (مثل وجوب غسل) معيار دخول تمام حشفه است.
وما هر گاه شك در مطلق ادخال داشته باشد، پس در آنجا حرمت ثابت نيست مطلقا.
300: سؤال: آيا ناظر به نامحرم تا چه قدر از مسافت، آثم مىباشد؟.
جواب: مقدارى از براى آن معين نيست، وحد آن رؤيت بدن او است.
واما ديدن شبح آن از دور مضر نيست.
301: سؤال: هر گاه از بالاى حايلى مثل چادر شب كه بدنش نمايان نباشد ولذت ببرد يا نبرد، چه صورت دارد؟.
جواب: در صورت عدم تلذذ اشكال در جواز نيست.
واما با وجود تلذذ درصورتى كه حجم بدن را حكايت كند مشكل است.
بلكه صورتى ندارد.
302: سؤال: آيا زن پير وجوان خيمه نشين ودهقان كه مطلقا پرواى حرف زدن و رو گرفتن ندارند، كسى با ضرورت يابى ضرورت با ايشان حرف زند، يا به صورت ايشان نگاه كند به لذت يابى لذت، چه صورت دارد؟ به تفصيل بيان فرمايند.
جواب: هر گاه در نظر، ريبه وخوف وقوع در معصيت باشد، يا به قصد تلذذ باشد، جايز نيست.
خواه پير وخواه جوان وخواه اهل باديه وخواه اهل بلدان وخواه اهل ذمه و خواه اهل اسلام وخواه محرم وخواه نامحرم.
و هر گاه ريبه وقصد تلذذ نباشد، نظر كردن به (قواعد نسوان) يعنى پيران نا اميد از تزوج وحصول لذت از ايشان جايز است