پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج4-ص288

خودت داشته باشد.

مريض گفته (بعد از آنچه گفته ام، آنچه باقى‌ ماند ثلث آن را سه رسد نمائيد، يك را به خمس وزكات ودو ثلث ديگر را به مصرف صوم وصلات بدهيد).

و ورثه بعد از فوت امضاى‌ مراتب را نموده اند.

آيا وصاياى‌ مزبوره را در چنين صورتى‌ مرتبدارند در اخراج ثلث كه ابتدا به اول فالاول نمايند تا هر قدر كه ثلث كفايت نمايد؟ يا مجموع را با هم حساب نمايند واز هر يك ثلث بگيرند؟ جواب: اولا ملكى‌ كه گفته است به رد مظالم بدهند، تمام آن را به رد مظالم بدهند.

و ثلث ثلث باقيمانده را بعد از وضع ملكى‌ كه گفته است به رد مظالم بدهند وملكى‌ كه گفته است به پسر بدهند، به مصرف خمس وزكات مى‌رسانند.

وچون تعيين مقدار نكرده نصف آن ثلث را به خمس بدهند ونصفى‌ به زكات.

باقى‌ مى‌ماند آن ملكى‌ كه براى‌ پسر بزرگ وصيت كرده ودو ثلث ثلث باقى‌ كه از براى‌ صوم وصلات وصيت كرده.

پس بايد ملاحظه كرد هر گاه قيمت آن ملك ودو ثلث از آن ثلث باقى‌، مساوى‌ ثلث مجموع مال هست، بعد وضع رد مظالم وخمس وزكات به همان نحو وصيت معمول مى‌دارند و ملك را به پسر بزرگ مى‌دهند ومساوى‌ دو ثلث ثلث باقى‌ را به مصرف صوم وصلات مى‌رسانند.

و هم چنين هر گاه كمتر از ثلث مجموع مال باشد.

و هر گاه بيشتر از ثلث مجموع مال باشد.

پس هر گاه ورثه اجازه كنند به آن، چنين خواهد بود.

و هر گاه ورثه اجازه نكنند مقدم مى‌دارند وصيت ملك را از براى‌ پسر بزرگ.

پس هر گاه آن ملك مساوى‌ ثلث است، ديگر چيزى‌ براى‌ صوم وصلات نمى‌ماند.

و هر گاه كمتر است باز ملك را به پسر بزرگ مى‌دهند بالتمام وتتمه را صرف صوم وصلات مى‌كنند.

و هر گاه بيشتر است به قدر ثلث اصل مال را از ملك به او مى‌دهند وتتمه داخل ميراث است.

در صورتى‌ كه بنا به گرفتن صوم وصلات شد ظاهر اين است كه در صورت اطلاق از براى‌ هر سال نماز يك ماه روزه مى‌گيرند.

ودور نيست كه نماز آيات هم داخل باشد هر گاه از او فوت شده باشد.

واينها كه گفته شد مبتنى‌ بر آن است كه رد مظالم وخمس وزكات حقيقت است در واجبات اين حقوق، و هر گاه از قرائن معلوم شود كه وصيت به آنها از راه احتياط است، آنها هم حكم وصيت خواهند داشت، واز ثلث اعتبار مى‌شوند نه از اصل.

والله العالم.

146: هر گاه كسى‌ وصيتنامه نوشته باشد در سفرى‌ به اين مضمون كه (اى‌ فلان هر گاه من در اين سفر فوت شوم فلان دين مرا ادا كن.

وفلان امر مرا چنان كن.