جامع الشتات-ج4-ص231
عنوان گفته باشد كه (باقى اموال من بعد از باقى ورثه باشد) واين معنى، وصيتى است كه در متروكات خود كرده كه بعد از او به غير آن دختر از ساير وراث بدهند.
چنانكه ظاهر صورت سؤال همين است.
ودر اين صورت ظاهر اين است كه ثلث مال او را به ساير ورثه مىدهند ودر ثلثين باقى دختر با ساير ورثه شريك است.
والله العالم.
96: سؤال: زينب صاحب فراش دو سه يوم قبل از آن كه داعى حق را لبيك اجابت گويد، جميع مايعرف خود را از املاك وباغات وگوسفند واثاث الدار وحق الصداق حتى الوتد في الجدار) به زوج خود هبه نموده.
ويك نفر عمه زاده حى ويك نفر برادر – كه حال مدت چهل سال شايد متجاوز مىباشد كه مفقود الخبر است – وارث دارد.
تركه او به عمه زاده، يا زوج، يا برادر مفقود او، [ به ] كداميك انتقال مىيابد؟ وهبه مرض موت صحت دارد يا نه؟ جواب: على تقدير عمه زاده نصيبى ندارد.
واظهر آن است كه هبه زوجه به زوج لازم باشد هر گاه به قبض وتصرف زوج داده باشد واظهر آن است كه در مرض موت بودن باعث رجوع به ثلث نمىشود.
الله العالم.
97: سؤال: شحصى در حين حيات وصيت نموده كه (بعد از آن كه داعى حق را اجابت كردم اموالى كه بعد از من باقى [ مى ] ماند، اولاد برادر من را از مال من بى نصيب وبى بهره ننمائيد).
به همين لفظ وصيت نموده.
نه تعيين وصى نموده ونه تعيين مقدار بهره.
آيا در اين صورت اولاد برادر متوفى را مىرسد كه ادعاى رسد خود را به عنوان اين وصيت از عموى خود نمايند يا نه؟ جواب: چون از براى اين الفاظ مقدرى در شرع وارد نشده است بايد رجوع كرد به فهم وتعارف وارث كه از اين عبارت چه چيز فهميده است واينكه مراد از (بهره بدهيد و نصيبى) يا (بى بهره نكنيد وبى نصيب نكنيد) چه چيز فهميده است.
يا اين كه متعارف اهل آنجا چه چيز است، آيا مىفهمند كه (اولاد برادر را مثل يكى از وارث خودم حساب كنيد) يا (قليل ملكى بدهيد) يا قليل باغى بدهيد) هر گاه يكى از اينها معلوم شود به آن عمل كنند.
واگر اولاد برادر دعوى علم بر وارث كنند كه: تو مراد پدرت را مىدانى، واو انكار كند.
قسم مىتوانند داد كه او علم ندارد.
واگر هيچ يك از اينها نباشد وبه مصالحه