جامع الشتات-ج4-ص185
صدقه مىگويند.
ومراد از نحله اين است كه عطيه است از جانب خدا هر چند در ظاهر عوض بضع مىنمايد ولكن چون زوجين هر يك به ديگرى محتاج وهر يك از ديگرى استمتاع مىكنند پس مهر گويا نحله وعطيه است از جانب خدا بلا عوض از براى زوجه.
وبه هر حال با ملاحظه شأن نزول آيه وظهور اراده مهر نه مطلق نحله وعطيه، استدلال به آن مشكل است.
واين نيز مضعف روايت مىشود.
والله العالم.
82: سؤال: آيا در هبه صيغه خواندن شرط است يا نه؟ -؟ وفرق مابين هبه و صدقه وهديه وعطيه ونحله چه چيز است؟.
جواب: بدان كه در هبه ايجاب وقبول شرط است وظاهر اين است كه هر لفظى كه دلالت كند بر تمليك، كافى باشد مثل (وهبتك) و (ملكتك) و (اعطيتك) و (نحلتك) و (اهديت اليك) و (هذا لك) با نيت انشاء تمليك، يا آنچه افاده معنىآنها كند به لغت فارسى يا غيرآن.
و همچنين در طرف قبول بگويد (قبلت) يا (رضيت) وامثال آن.
ودر مسالك گفته است كه (ظاهر اصحاب اتفاق است بر اشتراط ايجاب وقبول لفظى، وايجاب وقبول فعلى كافى نيست.
وبر اين متفرع كرده است آنچه متعارف است كه به عنوان هديه مىفرستند بدون لفظى، (كه) بيش از اباحه افاده نمىكند.
پش هر گاه كنيزى باشد، وطى ان جايز نخواهد بود.
زيرا كه اباحه دخلى در استمتاع ندارد.
واز شيخ نقل كرده است (از مبسوط) كه هر كس خواهد كه ملك ولزوم حاصل شود وكيل كند آن كسى را كه هديه (را) مىبرد كه صيغه بخواند، يا آن كسى (را) كه هديه (را) براى او مىفرستد.
ودر تحرير وجيه شمرده است قبول فعلى را در هديه، در آخر باب هبه، بعد از آنكه در اول باب اختيار كرده است اشتراط ايجاب وقبول لفظى را در هدايا، هر چند در اطعمه باشد.
ودر آنجا گفته است كه جواز تصرف از باب اباحه است.
و لازم كلام او است كه ايجاب قولى را هم شرط نداند، چون شرط دانسته است تعجيل قبول را بنابر اشتراط لفظ.
ولكن از تذكره ظاهر مىشود ميل به عدم اشتراط ايجاب وقبول قولى.
چون نقل كرده است از جمعى از عامه كه حاجتى