جامع الشتات-ج4-ص122
آنكه هر وقتى مأمور به ترك تصرف است ودر حكم معاصى متعدده است – يا نه؟ -؟.
واما رابعا: هر گاه شخصى مجهول الحال است، آيا محكوم به فسق است يا به عدالت يا به هيچيك؟ -؟ -؟ بنابر اينكه هر يك مشتمل بر بعضى امور عدميه و وجوديه اند پس متفرع مىشود بر آن متفرعاتى چند.
كه از آن جمله هر گاه ناظروقف مجهول الحال باشد وعدالت شرط باشد، بنابر اصل عدالت حكم به صحت شود.
بينوا توجروا.
جواب: اما از سؤال اول: انكه آن شخص باقى است بر فسق تا از توبه او مطلع شويم.
واما از سؤال دوم: آنكه حكم مىشود به عدالت او به مجرد ظهور توبه.
و گويا خلافى هم در آن نباشد.
چنانكه از بعض علما ظاهر مىشود.
واما از سؤال سوم: آنكه اصرار بر صغيره در حكم كبيره است وموجب نقض عدالت است.
ومعنى (اصرار) بسيار كردن صغيره است.
خواه تكرار يك معصيت باشد يا ارتكاب معاصى مختلفه.
ودر معنى اصرار است عزم بر كردن آن ثانيا.
و هر گاه صغيره بكند وغافل شود از آن وعازم بر عود نباشد، آن اصرار نيست هر چند توبه نكرده باشد.
واما از سؤال چهارم: مجهول الحال در حكم فاسق است.
وتكيه بر اينكه اصل در مسلمين عدالت است تا فسق ايشان ظاهر شود، ضعيف است.
چنانكه در محل خود بيان كرده ايم.
52: سؤال: شخصى قناتى را در بلدى در مجراى خاصى وقف نموده بر اهل خانه هاى همان مجرا كه از آن آب رفع حوايج خود را بنمايند.
در اين صورت آنهائى كه در فوق اين مجرا مىباشند مىگويند كه اين آب زايد بر مجرا است وبه خانه هاى ما ضرر مىرساند.
آيا مىتوانند آنهائى كه در تحت مىباشند كه از فوق خانه هائى كه در فوق اند، شق نهر نموده آب را از مجراى ديگر به خانه هاى خود ببرند – به طريقى كه رفع ضرر از خانه هاى فوق شده، آنها هم به قدر احتياج شرب نموده باشند – يا نه؟ -؟.
جواب: اولا صاحب خانه هاى فوق بايد خود رفع ضرر را از خود بكنند.
وبه سبب تضرر نمىتوانند مانع شرب خانه هاى تحت بشوند.
نه اينكه آنها را الزام كنند به