جامع الشتات-ج4-ص105
باب است كه خود آنها في نفسه متقضى اشتراط نيت هستند، خواه شارع امر به نيت بكند يا نه، مثل نماز وحج وامثال اينها از توقيفيات، به جهت آنكه حكم در آنها مخفى است وبدون قصد اطاعت، امتثال عرفى متحقق نمىشود.
ويا از آن باب است كه في نفسه مقتضى آن نيست، مانند توصليات كه حكمت آنها معلوم است، وآنها نيز بر دو قسم اند.
بعضى از آن باب است كه شارع امر كرده است به نيت وقصد تقرب ونيت را شرط صحت آن كرده، مانند عتق وصدقهء متعارفهء مبحوث عنها ووقف، كه اگر امر شارع نبود با لذات صحت آنها موقوف به نيتنبود.
ومانند توقيفات كه بالذات موقوف اند به نيت.
وبعضى از آن باب است كه شارع نيت را شرط حصول ثواب وكمال آن قرار داده نه شرط صحت آن، مثل نكاح واداى دين واداى امانت وغير آن.
پس بنابر اين، صدقه از جملهء عبادات مصطلحه كه مقابل معاملات است و منحصر است در امور توقيفيه كه عقول به تمام حكمت هاى آن احاطه نمىكند، نيست.
واما آنكه در بعضى عبارات مثل عبارت تذكره از جملهء عبادات شمرده، پس ظاهر اين است كه از راه مسامحه باشد.
ومراد او از عبادات در اينجا اعم است از عبادت مصطلحه، بلكه مراد از آن مطلق هر چيزى است كه منشأ رضاى الهى باشد.
مثل مطلق واجبات ومستحبات وترك منهيات، كه ارتكاب واجتناب آنها را عبادت مىگويند.
وبعضى فرق را به نحوى ديگر گذاشته وحاصل آن اين است كه صدقه با ساير عبادات فرقش اين است كه آن نيتى كه در عبادات شرط است (به آن تفصيل و شرايط ومقارنهء فعل وخطور در خاطر) در اينجا در كار نيست.
بلكه في الجمله نيت در اينجا كافى است، به اين معنى كه چون حقتعالى خواسته، مىكند.
هر چند در آن حال متذكر نباشد.
مانند سلام كردن وجواب دادن، ورد وديعه وامثال آن.
واين فرق مشكل است.
به جهت اينكه تحقيق در مسأله نيت عبادات مصطلحه نيز همين است كه داعى بر فعل، قصد طاعت الهى باشد، و (اخطار به بال) ضرور نيست.
بكله حقيقت نيت همان (قصد به فعل معين) است به اعانت داعى امتثال.
اگر آن در صدقه موجود است همان نيت عبادت مصطلحه است.
واگر نيست، جزما