جامع الشتات-ج3-ص434
نمىشود.
على الاظهر.
والله العالم.
206: سوال: بفرمايند كه مثلا زيد ملكى را – كه به قول عمرو وقف [ بوده ] و ادعاى توليت آن [ را ] مىكرد – از عمرو مزبور تا مدت بيست وپنج سال اجاره نموده به مبلغ بيست توما تبريزى.
از قرارى كه در اجاره نامچه شرط شده، به اين مضمون كه موجر مزبور واگذاشت مبلغ مزبور فوق را به مستأجر كه او رفته واز مال خود كل ششدانگ ملك بايره [ اى ] به حليه آبادى بر آورد به اين شرط كه: هر گاه اضافه از اين مبلغ اخراجات بشود، دينارى وحبهاى از موجر مطالبه ننمايد، و هر گاه كمتر از اين مبلغ خرج بشود، دينارى وحبهاى از مستأجر مطالبه ننمايد.
ومستاجر به امر خود قيام نموده ملك را به حليه آبادى بر آورده، واحدى ادعاى يك دانگ ونيم ملك وقف را به مستأجر نموده وادعاى خود را به ثبوت شرعى رسانيده كه يك دانگ ونيم مزبور ملك طلق او مىباشد.
وبعد از اثبات شرعى يك دانگ ونيم را به ملكيت متصرف گرديده وبه اجاره زيد مستأجر داده وهر سال وجه اجاره را گرفته است.
وچهار دانگ ونيم ديگر [ را ] زيد مستأجر تصرف نموده.
و در اجاره نامچه شروط ديگر هم نمودهاند به اين مضمون كه: در اين مدت اجراه هر سالى مقدار دو خروار تبريزى گندم از مال موجر، مستأجر به دواب خود بار نموده به طاحونه برده آرد نموده واجرت مطالبه ننمايد.
وموجر ومستاجر هر دو فوت شدهاند.
و ورثه موجر الحال از دو سه بابت ادعا بر ورثه مستأجر مىنمايد.
اولا اين كه: به فوت موجر ومستاجر فسخ اجاره مىشود.
ثانيا اين كه: تخلل در وجه اجاره مسطوره بهم رسيده.
وحال آن كه در اجاره نامچه شرط نشده كه هر گاه تخلل در اجاره بهم رسد فسخ اجاره با موجر بوده باشد.
آيا ورثه موجر را حقى مىباشد بدون اثبات شرعى اين كه (ملك مزبور وقف مىباشد وتوليت با والد آنها بوده)؟ودر خصوص وجه اجاره مدت مسطوره مادام حيات موجر ومستاجر الله اعلم كه وجه اجاره داده (1) يا اين كه باقى است.
واز تاريخ اجاره متن مدت پنج سال باقى است كه هنوز
1: در نسخه: داشته.