جامع الشتات-ج3-ص424
195: سوال: هر گاه زينب باغى را به عمرو اجاره بدهد در مدت ده سال به مبلغ مشخص.
وبعد زينب مذكوره مريضه وصاحب فراش گردد.
در حال مرض موت بكر را وصى شرعى خود گرداند ووصيت به او نمايد كه من مشغول ذمه به صوم وصلات مىباشم، وما يعرفى – ما سواى باغ كه در اجاره عمرو مستأجر است – ندارم.
البته بعد از فوت من باغ موجريه را در معرض بيع در آورده واز ثمن او به قدر پنج سال از براى من صوم وصلات استيجار نما كه شايد مرا برائتى از اين شغل ذمه حاصل شود.
والحال زينب مذكوره متوفى، وهنوز مدتى به انقضاى اجل مانده وعمرو مستأجر نيز راضى به فسخ نمىشود.
وكسى هم باغ مذكوره را حال، ابتياع نمىنمايد كه بعد از انقضاى مدت مذكور متصرف شود.
وبكر وصى هم مظنه بقائيه در خود تا انقضاى مدت مذكوره نمىبيند.
آيا – والحالة هذه – چه بايد كرد؟ وصى مىتواند باغ موجريه را به معرض بيع در آورد وصوم وصلات از براى زينب موجره متوفيه بدهد با وجود آن كه عمرو مستأجر راضى نباشد، يا نه؟ -؟.
جواب: اظهر آن است كه اجاره به موت موجر و مستأجر بر هم نمىخورد.
و هر گاه كسى در اين حال باغ را نمىخرد، صبر كند تا بعد از انقضاى مدت.
و هر گاه مظنه موت داشته باشد، اشهاد واعلام كند نفس وصيت را.
و هر گاه ماذون هست در وصيت كردن، غير را وصى كند.
و هر گاه ماذون نيست، حاكم شرع بعد از موت او بعد از انقضاى مدت مىفروشد و از براى او استيجار صوم وصلات مىكند.
و هر گاه دسترس به حاكم نداشته باشد عدول مؤمنين وصيت را به عمل آورند – والله العالم.
وآن ضعيفه اختيار بيشتر از ثلث مال خود ندارد.
ودر بيش از ثلث موقوف به رضاى وارث است.
والله العالم.
196: سوال: هر گاه زيد وجهى به عمرو مىدهد بر سبيل استيجار كه نماز به جهت زينب بكند.
عمرو را گمان اين كه به جهت هند بوده به نيت او به جاى آورد.
مستحق اجرت هست يا نه؟ -؟ واين نماز مجزى است يا نه؟ -؟.
جواب: هر گاه اشتباه در محض اسم شده ومفروض انحصار آن شخص متوفى است در