پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج3-ص298

[ قسمت را ].

150: سوال: زيد فوت شد از سر پسرى‌ ودو صبيه وزوجه.

وبعد از آن كه يكى‌ از آن صبيه [ ها ] هم فوت شده از سر ولدى‌ وزوجى‌ ووالده.

وبعد از آن مخلفات زيد را قسمت كردند.

ويك قطعه باغ كه موازى‌ شش جريب است حصه صبيه متوفيه شد.

و مادر صبيه (كه مادر ديگران هم هست) سدس خود را از ميراث صبيه از آن باغ فروختهبه صبيه موجوده.

وبعد از آن بنا را بر فسخ قسمت گذاشتند به تراضى‌ كل كه در مخلفات مشترك باشند.

آيا الحال سدس مال آن صبيه است وبيع صحيح ولازم وغير منفسخ است؟؟؟ يا باطل مى‌شود؟ يا صبيه مستحق سدس ربع آن قطعه باغ است – يعنى‌ سدس يك جزء ونيم -؟.

جواب: قسمت موجب تميز حقوق است وبيع نيست وعقدى‌ نيست.

وظاهر اين است كه اقاله وفسخ مختص عقود است.

وبعد تصحيح قسمت ولزوم آن به قرعه يا تراضى‌، قسمت هر يك مختص او مى‌شود.

ورجوع آن حصه به غير وشراكت غير در او بدون ناقلى‌ از نواقل شرعيه، وجهى‌ ندارد.

وبه هر حال بعد از قسمت صحيحه كه آن باغ حصه آن صبيه شده وبر وجه ميراث، سدس آن به مادر او رسيده واو به خواهر فروخته، ديگر وجهى‌ از براى‌ فساد بيع يا ناقص شدن مبيع نيست.

ومجموع سدس باغ مشاعا مال همان صبيه است كه به او فروخته است.

151: سوال: زيد فوت شده.

[ و ] عمرو را وصى‌ خود كرد [ ه بود ] وبعد فوت او عمرو مزبور تفريق محاسبات او را با خالد (شريك زيد) كرد.

وخالد گفت به عمرو كه (تقسيم تركه را موقوف دار تا من اعلام كنم) ورفت.

وبعد از رفتن او ورثه گفتند كه قسمت امول پدر ما را بكن وحصه ما را بده وما صبر نمى‌كنيم.

عمرو تقسيم تركه كرد وحقوق هر يك را داد.

وبعد از چند وقت خالد آمد وگفت (مبلغ يكصد تومان وليد از من وزيد كه شريك من بود طلب داشت).

واين مطلب به ثبوت شرعى‌ رسيد وخالد حصه خود را به وليد داد.

الحال وليد پنجاه تومان حصه زيد را از عمرو مطالبه مى‌كند، يا از وراث به