جامع الشتات-ج3-ص175
جواب: در صورت عذر تاخير اخذ به شفع وعدم قدرت بر آن: ظاهر اين است كه در صورت جهل به فوريت حق اخذ به شفع وعدم تقصير در اخذ مسأله، تواند اخذ به شفع كرد.
هر چند مدت متمادى شده باشد وبايع فوت شده باشد.
ولكن گاه است كه امر منجر به مرافعه شود، وبه مقتضاى آن بايد معمول داشت.
74: سوال: هر گاه زيد در زمين سراشيب حصارى داشته وعمرو نيز در مافوق حصار مزبور يك قطعه زمين داشته.
واز قديم الايام آب برف وباران زمين مزبور مع مافوق آن از ساحت درگشا وراه حصار مزبور مىگذشته وبه دره مىرسيد.
حال زيد صاحب حصار را مىرسد كه در ساحت مزبور احداث عمارت نموده مانع از مرور آبهاى مزبوره بشود يا نه؟ -؟.
و هم چنين عمر و صاحب زمين را مىرسد كه بعد از تعمير زمين مزبور ساحت مذكور را مصب ماء الميزاب ومطرح الثلج قرار دهد به قوت حق الممر قديم يا نه؟ -؟.
جواب: طريقه مستمر قديم كه بلا منازع بوده نمىتوان بر هم زد بدون حجت شرعيه.
وزيد را نمىرسد كه مانع جريان آب زمين عمرو شود.
وليكن عمرو هم به قدر حاجت همان مجرا استحقاق دارد وعلاوه بر آن تصرف نمىتواند كرد.
وشكى نيست كه مصرف جريان آب باران از پشت بام وانداختن برف در زمين، بيشتر است از تصرف سابق.
چون در آن وقت كه زمين عمرو عمارت نبود قدرى آب باران وبرف به تدريج بر زمين فرو مىرفت وقدرى جارى مىشد به ساحت زيد، والحال اكثر آن برف وبارانها به ساحت زيد مىآيد.
پس زيد مانع آن زيادتى تصرف، مىتواند شد.
75: سئوال: هر گاه ريشه درخت باغ زيد از زير زمين به زمين عمرو بروز نموده در زمين عمرو نهالى از آن ريشه سبز شود.
آيا نهال مزبور از زيد است يا عمرو؟ -؟.
وعمر را مىرسد كه ريشه مزبوره را قطع كند مثل شاخ يا نه؟ -؟.
جواب: نهال مال زيد است ولكن عمرو را مىرسد كه بگويد كه نهال را ازاله كن.
بلكه مىتواند بگويد اين ريشه را هم قطع كن.
واگر او نكند، خود هم مىتواند كرد.
76: سئوال: آب انبارى كه وقف عام است كسى در وقت تنگابى از قناتى – كه بعض آن وقف، وبعض آن خالصه، ومالك قدرى از آن صغير، وبعضى كبير، وبعضى غايب [ اند ] –