پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج3-ص161

كيفيت استحقاق نباشند هيچ يك مانع ديگرى‌ نمى‌توانند شد، به طريق مستمره عمل مى‌كنند.

وتعطيل طريقه مستمره بدون وجه لازمى‌، منشأ سقوط اثر آن نمى‌شود، مگر آن كه تفاوتى‌ در كيفيت به عمل آيد، مثل اين كه قبل از اين آنچه مستمر بود، آن بود كه به باغ برود والحال به زرع مى‌رود ودر آن تفاوتى‌ حاصل شود.

63: سؤال: شخصى‌ طاحونه دارد.

وآب اهل آن قريه كه طاحونه در آن واقع است آن طاحونه را مى‌گرداند، واز طاحونه كه بيرون مى‌رود ملاك آب اراضى‌ خود را به آن شرب مى‌كنند.

ودر اين اوقات شخصى‌ قطعه زمينى‌ [ را ] كه واقع است در تحت طاحونه خريده است با جميع آنچه در آن است.

ودر آن زمين علامت طاحونه مخروبه ديگر هست واستفاضه هم هست كه در اين زمين طاحونه بوده، ومشترى‌ اين زمين همين طاحونه خراب را تعمير كرده و بعد خروج آب از تحت طاحونه اول اين طاحونه را مى‌گرداند، واز آنجا كه بيرون مى‌رود همگى‌ مالك [ ين ] آب، اراضى‌ خود را به آن شرب مى‌كنند، وظاهرا مجراى‌ آبهم به همين نحو مستمر بوده، ومعبرى‌ ديگر هم از براى‌ آب اهل قريه نبوده الا به اين نحو.

الحال صاحبان طاحونه اول مانعند از اين كه اين طاحونه جديده به اين آب بگردد، وحال آن كه به هيچ نحو ضررى‌ به طاحونه ايشان نمى‌رسد، بلكه از راه لجاج، يا اين كه چون مردم به آنجا رفع حاجت مى‌كنند منافع اين طاحونه كم مى‌شود، آيا مى‌توانند مانع شده يا نه؟ -؟.

جواب: مالكان طاحونه اول از حيثيت اين كه مالك طاحونه‌اند به هيچ وجه مانع طاحونه جديد نمى‌توانند شد، هر گاه ايشان را حقى‌ در مجرائى‌ كه تحت طاحونه ايشان است و به طاحونه جديده مى‌رود، نباشد.

واما هر گاه در آن مجرا حق ملكيت داشته باشند، يا در آب شريك باشند، يا به سبب شركت يا استحقاق در مجراى‌ فوق سخن داشته باشند وبگويند كه نمى‌گذاريم كه طاحونه ثانيه به مجراى‌ ما، يا به آب ما منتفع شود.

پس دور نيست كه بعد از ثبوت اين كه در آنجا طاحونه قديمى‌ بوده كه از اين