پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج2-ص242

است كه سائل قبول تحويل كرده و اشكال او در همان عدم تحقق وزن و قبض بوده.

153 – سئوال: هر گاه جنس، غش و قلبى‌ داشته باشد.

و بايع و مشترى‌ هر دو عالم باشند و معامله كنند.

اين معامله چه صورت دارد؟ جواب: اين سئوال خالى‌ از غش و قلب، نيست.

و محتاج است به تفصيل، و استيفاى‌ شقوق و احتمالات.

پس اگر مراد اين است كه در متاع، غشى‌ هست (مثل اينكه آب در شير داخل است، يا ريسمان كرباس از پنبه كهنه است، و امثال اينها)، پس اگر مخفى‌ است كه مشترى‌ مطلع نمى‌شود.

پس آن عمل حرام است.

خصوصا هر گاه بايع خود عمدا كرده باشد به قصد فروختن.

و اما هر گاه مخفى‌ نباشد (مثل اينكه خاك داخل گندم كرده)، پس آن مكروه است.

وباطل نيست.

هر چند فعل حرام كرده باشد.

و تدارك نقصان به خيار غبن و خيار تدليس مى‌شود هر گاه مطلع شود.

و رهر گاه مطلع نشود.

بايع مشغول الذمهء است در دنيا و آخرت در صورت مخفى‌ بودن غش.

و اگر مراد اين است كه به پول‌هائى‌ كه در آنها غش هست (مثل اينكه سرب يا مس داخل آن باشد) معامله كند و خرج كند.

پس اگر از پول‌هائى‌ است كه در ميان مردمرواج دارد، ومى‌شناسند، و معامله مى‌كنند، پس باكى‌ نيست.

هر چند مقدار غش مجهول باشد.

و ظاهر اين است كه خلافى‌ در آن نباشد.

و مقتضاى‌ ” اصل ” و ” عمومات ” است و نقل اجماع هم بر آن شده.

و هر گاه از پول‌هاى‌ متعارف (كه رواج دارد و به آن معامله مى‌كنند) نباشد.

بلكه زر كهنه باشد كه در ميان مردم مهجور و متروك باشد.

يا زر نوى‌ باشد كه هنوز معروف و متداول نشده باشد.

و آن غش به قدرى‌ نباشد كه مردم مضايقه از آن نمى‌كنند، و مسامحه مى‌كنند در آن.

پس جايز نيست خرج كردن آن.

مگر بعد از بيان حال آن و اظهار غش آن.

و اگر غش آن به آن قدرى‌ [ است ] كه مردم به آن مسامحه مى‌كنند و مضايقه نمى‌كنند.

پس باكى‌ نيست.