پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج2-ص186

و وجه اطلاق ساير فقها، گويا همان است كه اكتفا كرده‌اند به لفظ ” انقضاء زمان خيار ” از تصريح به اين سه خيار.

زيرا كه در ساير خيارات، زمان محدود نمى‌باشد و زمان خاصى‌ ندارد.

پس تمسك به عدم قول به فرق در هر دو مسئله ثمره مى‌كند درخيار مجلس.

زيرا كه احاديث مختص خيار شرط و خيار حيوان است.

پس ظاهرا اشكالى‌ در مسئله نيست.

خصوصا در صورت اولى‌ كه موافق قاعده هم هست (بنا بر مشهور) كه ملك به مجرد عقد حاصل مى‌شود، و محتاج به انقضاى‌ خيار نيست.

زيرا كه تلف از مال مشترى‌ شده در صورت تلف مبيع، و از مال بايع شده در صورت تلف ثمن.

و بنابر قول خلاف مشهور، در مثال آخر موافق قاعدهء ايشان است.

چون ملكيت آنكه خيار ندارد، بر حال خود باقى‌ است و تلف از مال او شده است.

و اخبار خيار حيوان هم مطابق همين اصل است، و دلالت بر عموم اينكه ” تلف در ايام خيار از مال من لا خيار له است ” نمى‌كند.

پس دليل ايشان در ما نحن فيه شايد همان ” عدم خلاف ” باشد و اخبار خيار شرط.

كه دلالت دارند بر اينكه تلف از مال مشترى‌ است كه خيارى‌ ندارد.

هر چند هنوز از ملك بايع در نرفته است.

و به هر حال، اخبار، مخصص اصل و قاعده، مى‌تواند شد.

و آنچه مذكور شد در وقتى‌ كه خيار از براى‌ يكى‌ از آنها باشد.

واما هر گاه خيار از براى‌ بايع و مشترى‌ هر دو باشد، پس اگر مبيع تلف شد.

از مال مشترى‌ خواهد بود.

و اگر ثمن تلف شده، از مال بايع خواهد بود.

و وجه آن بنابر قول مشهور اقوى‌ (كه حصول ملك به مجرد عقد مى‌شود) ظاهر است.

و اخبار متقدمه هم منافاتى‌ با اين ندارد.

چون دلالتى‌ بر حكم خيار مشترى‌ ندارد.

و اما بنا بر قول ديگر: پس قاعده اقتضا مى‌كند كه عكس اين باشد، يعنى‌ هر گاه مبيع تلف شود از مال بايع باشد، و هر گاه ثمن تلف شود از مال مشترى‌ باشد.

و ممكن است كه استدلال كنيم بر اين، به آخر صحيحهء عبد الله بن سنان، بنابر آنچه در تهذيب روايت شده به تقريب اينكه بگوئيم مراد از قول امام (ع): ” و ان كان بينهما شرط اياما معدوده ” شرط خيار از طرفين باشد.

نه از براى‌ مشترى‌ تنها.

تا اينكه در كلام اعاده لازم نيايد چون ” تاسيس ” اولى‌ است از ” تاكيد “.