جامع الشتات-ج2-ص125
اين حكم، مثل امام عادل دانستهاند.
يعنى به جهت تسهيل امر شيعيان، تصرفات ايشان 1 را نسبت به شيعيان ممضى داشتهاند.
و در سلاطين جور شيعه اشكال عظيم است.
1: يعنى: تصرفات ايشان را در اراضى خراجيه و بيت المال ممضى داشتهاند تا شيعيان بتوانند سهم خويش را بگيرند و يا با آنان معامله كنند.
2: نظر به اينكه مرحوم ميرزا (قدس سره) در اين مسئله لفظ ” عظيم ” را تكرار فرموده است لازم دانستم خوانندگان محترم را در جريان تاريخى اين مسئله در طول تاريخ فقه شيعه قرار دهم.
هم از ديدگاه سيرهء عملى فقها و هم از نظر فتواهاى آنان: الف: سيرهء عملى: اولين حكومت شيعى در عصر فقها، دولت نسبتا مستعجل ” صفاريان ” – 290، 254 ها ق -است كه اطلاع مشخصى از چگونگى بر خورد فقها، با آنان در دست نيست.
دومين حكومت شيعى در دولت ” بنى حمدان ” – 369، 281 ها ق – است كه با همت حمدان بن حمدون در موصل تشكيل گرديد و توسط ابو الهيجاء عبد الله بن حمدون، حسن ناصر الدوله، على سيف الدوله، سعد الدوله تداوم پيدا كرد دانشمندان شيعه و سنى و حتى مسيحى بسيار در زير حمايت و تشويق اين خاندان پرورش يافتند و آثار فراوان علمى در رشتههاى مختلف از اين نهضت فرهنگى به جاى مانده.
محدثين و فقهاى شيعى از حمايتهاى سياسى – اجتماعى اين خاندان بر خوردار بودند ليكن از بر خورد فقهى فقهاء، با آنان اطلاع روشنى در دست نيست.
ولى از نظر سيره و رفتار، همه علماى شيعه ميانه خوبى با آنان داشتند.
خلفاى فاطمى مصر: خلافت فاطمى از 297 تا 567 در مصر تداوم داشت با اينكه شيعه اسماعيلى و هفت امامى بودند مرحوم سيد رضى بر وجود آنها مىبالد: احمل الضيم فى بلاد الا عادى – و بمصر الخليفة العلوى من ابوه ابى و مولاه مولاى – اذا ضامنى البعيد القصى لف عرقى بعرقه سيد الناس – جميعا محمد و على معروف است كه وى هر گونه هبه و هديهاى از جانب خلفاى عباسى (جاير مخالف) را رد مىكرد و خلفا فاطمى را به رخ آنان مىكشيد.
ديلميان: در عضو ديلميان حوزه درس شيخ مفيد در بغداد به رواج كامل رسيد و شخصيتهائى مانند سيد رضى و سيد مرتضى و شيخ طوسى در مكتب او پرورش يافتند با اينكه عضد الدوله پدر سيد رضى و سيد مرتضى را در قلعهاى در فارس زندانى كرده بود باز سخن و كلامى كه حاكى از تضعيف دولت آل بويه باشد از فقهاى ياد شده در دست نيست.
و بى ترديد همه آنان از كمكهاى مالى آل بويه بر خوردار بودند.
بطورى كه به محض اينكه قدرت ديلميان در بغداد با افول مواجه مىشود كتابخانه مكتب مفيد را آتش مىزنند و شيخ طوسى بناچار به نجف اشرف منتقل مىشود (