پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج2-ص112

جواب: اما درخت خرما، پس هر گاه طلع آن نمايان شود و هنوز ” تأبير ” نشده بفروشند، ثمر مال مشترى‌ است.

و گويا خلافى‌ در آن نباشد.

و اما هر گاه بعد ” تأبير ” بفروشد ثمر مال بايع است.

على‌ الاشهر الاظهر.

مگر اينكه شرط كنند كه از براى‌ مشترى‌ باشد.

و تأبير آن است كه طلع نخل ماده را مى‌شكافند و از طلع نخل نر، بر آن مى‌پاشند، تا ميوهء آن خوب شود، و ظاهر اين است كه اين حكم مختص بيع، باشد.

پس هر گاه درخت خرمائى‌ را به ” صداق ” زوجهء خود كند يا در عوض ” خلغ ” داده شود يا به ” صلح ” منتقل شود يا غير آن، حكم آن حكم ساير درخت‌ها است.

كه مادامى‌ كه ظاهر نشده، ثمر آن مال آن شخص است كه به او منتقل مى‌شود.

و بعد از ظهور طلع آن (هر چند تأبير نشده است) هر گاه نقل كنند به يكى‌ از اين عقود، مال ناقل است.

على‌ الاظهر الاشهر.

و اما حكم ساير درخت‌هاى‌ ميوه: پس هر گاه بيع قبل از ظهور ميوه واقع شود، ميوه مال مشترى‌ است، و هر گاه بعد از ظهور است مال بايع است، مگر با شرط اينكه مال مشترى‌ باشد، و ظاهر اين است كه مجرد شكوفه، كافى‌ نيست، بلكه بايد خود ميوه ظاهر شود.

هر چند بسيار كوچك باشد.

بلى‌، در مثل گل سرخ و امثال آن كه ثمر آن كه به آن منتفع مى‌شوند، غالبا همان گل است.

پس ظهور غنچه در آن، كافى‌ است.

هر چند هنوز وا نشده باشد.

و در اين صورت گل مال بايع است.

مگر باشرط.

و اما درخت پنبه: پس ظهور گل تنها كافى‌ نيست بلكه بايد خوب ” جوزق ” آن ظاهر شود.

و همينكه جوزق آن ظاهر شد و فروخت، درخت آن جوزق مال مشترى‌ است.

هر چند جوزق آن شكفته باشد.

على‌ الاشهر الاظهر.

80 – سؤال: هر گاه كسى‌ صد توپ چيت عمل بروجرد، از كسى‌ خريده كه هر توپى‌ هشت عدد پشتى‌ باشد.

و صيغه به لفظ عربى‌ نخوانده.

و چند عدد آن را رؤيتكرده و باقى‌ را رويت نكرده.

و آنها را به زرع در نياورده.

و ملاحظه اين نكرده كه آيا از براى‌ پشتى‌ خوب است يا نه، و عرض و طول اندازه پشتى‌ را بر او نكرده و همه را در بار بسته و روانهء بغداد نموده، و مبلغى‌ به گمرك و عشار داده، و بعد از آنكه در بغداد آنها