پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج1-ص327

قطيف از پى‌ حجاج مى‌آيد، چهار پنج ماه مى‌شود.

در اين عرض مدت شبهه‌اى‌ نيست كهآن ملعون در كربلا نمى‌ماند ويقينا در زمستان متوجه خانه خود مى‌شود و امر واضح مى‌شود، در صورتى‌ كه احتمال راجح بدهيم كه باز بطريق سال سابق در قطيف در اول ذيقعده امير حاج بفرستد وحاج را ببرد.

آيا واجب نيست كه برويم تا به آنجا وتثبت بكنيم وتأمل كنيم در اينكه امير حاج مى‌آيد ومردم را مى‌برد يا نه؟ و در صورت سلامت، روانه شويم.

يا آنكه محض احتمال اينكه رأيش منحرف شده در امان حاج مرحله امنيتى‌ كه در سابق بود زايل شده ومستصحب نيست وتفحص نبايد كرد و به شيراز و كنگون (1) و ” لحسا ” نبايد رفت و در خانه خود به همين قدر از خبر بايد قرار گرفت واگر ظاهر شود كه امنيت سابق بر قرار بوده واين شخص تفحص نكرده، به موضع تفحص كه اقرب به محل خود ورود امير حاج است مى‌رفت امرى‌ بر او معلوم مى‌شد وسال بگذرد آيا استقرار حج خواهد شد يا نه؟ به هر حال، وجه تحير مخلص از اين است كه امنيت مستصحب است وخلاف آن معلوم نيست واينكه قضيه كربلا قاطع آن باشد محل شك مخلص است وبه سبب گذشتن زمان بسيار ونزديك شدن به محل امير حاج مى‌تواند واضح شود وعمل كردن به مقتضاى‌ استصحاب ورفتن به بنادر وبعد از ظهور سد طريق مراجعت كردن و در صورت ظهور بقاى‌ امنيت به مكه رفتن وخيمت وناخوشى‌ به نظر قاصر نمى‌رسد، آيا والحالة هذه سفر طاعت است يا معصيت؟ واجب است يا حرام؟ وخوب واضح وظاهر است كه اگر تكليف اين بنده حقير در خانه ماندن باشد بسيار خوشوقت خواهم بود و اگر خوف تقصير تكليف را نمى‌دانستم اخوى‌ را به شرف عتبه بوسى‌ نمى‌فرستادم.

وچون خبر عالى‌ حضرت آقا محمد حسن خبر واحد عادل بود احتمال دادم كه شايد تغيير سئوالى‌ باشد كه تكليف مخلص مغاير او شود.

لهذا مصدع بندگان عالى‌ مى‌گردد كه لطف ومرحمت فرموده، آنچه تكليف مخلص را دانند مقرر فرمايند.

1: كنگان (