جامع الشتات-ج1-ص260
نعم (1) فيصلى ما احب ويجعل تلك للميت فهو للميت اذا جعل ذلك له.
و روايت عمار بن موسى عن الصادق (ع) قال: لا يقضيه الا مسلم (2) عارف.
و روايت عمر بن يزيد كه از من لا يحضر الفقيه نقل كرده عن الصادق (ع) سأله عمر بن يزيد: ايصلى عن الميت؟ فقال: نعمحتى انه ليكون في ضيق فيوسع عليه ذلك الضيق ثم يؤتى فيق له خفف عنك هذا الضيق بصلاة فلان اخيك (3) عنك.
و روايت حماد بن عثمان فيكتابه قال: قال ابو عبد الله (ع): ان الصلوة والصوم والصدقة والحج والعمرة وكل عمل صالح ينفع الميت حتى ان الميت ليكون في ضيق فتوسع (4) عليه ويق، هذا بعمل ابنك فلان وبعمل اخيك فلان، اخوك في الدين.
و روايت عمر بن محمد بن يزيد (5)، به همين مضمون و با ملاحظه اينكه در حديث جمع شده ما بين ابنك و اخيك في الدين كه آن شامل عمل ولى است و اين شامل عمل همه مؤمنين ظاهر مىشود كه مراد از حديث اعم از واجب و سنت است و نفع نماز پسر وبرادر دينى از يك عالم است وچنانكه در پسر مسقط است، از براى برادر دينى هم مسقط است و اخبار بسيار ديگر هست كه دلالت بر مدعا دارند حاجتى به ذكر اينها نيست.
هرگاه اين را دانستى.
پس كلام در اصل مسئله ما ” كه احدى از اوليا تبرعا بكند مسقط از باقين هست “.
به طريق اولى ثابت مىشود، خصوصا با اذن از ديگرى.
تنبيهات: اول: اينكه هرگاه ولى بميرد قبل از آنكه عبادات را بجا آورد، آيا اين فرض، متعلق به ذمه ولى او مىشود يا نه؟ علامه در مختلف اشكال كرده و شهيدان، اقرب عدم لزوم را شمردهاند به جهت اصل و به جهت اقتصار در مخالف اصل به قدر متقين كه خود ولى است و اظهر در نزذ حقير، همين است.
دوم: شهيد در ذكرى گفته است كه هرگاه وصيت كند ميت به قضاى نماز خود به اجرتى از مال خود، يا اينكه از اولياى او بشخصه بكند يا متبرعى بكند و وصيت را قبول كند، پس اقرب سقوط آن است از ولى به سبب عموم وجوب عمل به وصيت و اين كلام او منافات با قول او كه پيش گذشت (در عدم جواز استيجار ولى، از جهت آنكه
1 تا 5: مرجع سابق به ترتيب: ح 2 – 5 – 25 – 15 – 4 (