پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج1-ص187

عدول مؤمنين به سادات برساند و هرگاه آن هم ممكن نشود خود به سادات فقرا برساند.

363 – سؤال: هرگاه شخصى‌ دو سه جلد كتاب از شخصى‌ گرفته باشد وبعد معلوم شود كه اين شخص صاحبش نبوده واين شخص بر سر طايفه رفته وآنها فرار نموده واين كتابها را از آنجا آورده بود وصاحب اصلى‌ كتابها در جايى‌ است كه دست به او نمى‌رسد چه بايد كرد؟ جواب: هرگاه معلوم شد كه مال مغصوب بوده، ديگر به دست غاصب نمى‌توان داد اگر صاحبش معلوم است بايد به صاحب برساند واگر معلوم نباشد اشهر واظهر آن است كه از باب لقطه است كه در يك سال تفحص كند وبعد ياس، آن را يا قيمت آن را تصدق كند ودور نيست كه اگر در اول مرتبه از معرفت صاحب مأيوس باشد هم از قبيل مال مجهول المالك تصدق كند، واما تصرف در آن (قبل از انجام امر وپيش از حصول يأس يا تمام شدن سال) هرگاه به اجازه حاكم شرع يعنى‌ مجتهد جامع الشرايط، از جانب غايب، باشد جايز است.

والله هو الموفق والمعين وبه ثقتى‌.

364 – سؤال: شخصى‌ خانه‌اى‌ داشته است كه به قدر ضرورت نبوده است، او كسبى‌ هم داشته، در بين سال از منافع آن زمينى‌ خريده واسباب گل كارى‌ هم خريده است ودر سال آينده بناى‌ گل كارى‌ گذاشته وخانه سابق را فروخته وقيمت آن را با منافع همان سال خرج گل كارى‌ نموده، در صورت مفروضه، خمس بر ذمه او تعلق مى‌گيرد يا نه؟جواب: هرگاه اين خانه تازه كه ساخته زياده از قدر حاجت نيست آنچه خرج كرده در سال اول به جهت خريدن زمين واسباب گل كارى‌ وآنچه در سال دوم خرج كرده در آن از منافع كسب وقيمت خانه سابقه، خمس هيچيك بر او لازم نيست وظاهر اين است كه به مصرف نرسيدن آن اسباب گل كارى‌ در سال اول مضر نباشد و همچنين خريدن آن زمين در سال اول هرگاه موقوف باشد خانه ساختن به قدر حاجت به گرفتن تمام آن زمين.

واما هرگاه ممكن باشد كه قدر قليلى‌ زمين در جنب آن خانه بگيرد كه آن را ضم