پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج1-ص160

323: سؤال: زكوة انگور به چه نحو متحقق مى‌شود و مويز و انگور را به چه طور بر آورد بايد كرد، با آنكه بعضى‌ انگورها را مويز نمى‌باشد و اگر باشد مويز ضايعى‌ خواهد بود.

جواب: در انگور واجب است، خواه مويز خوب از آن به عمل آمده باشد يا نه و شايد اگر نصاب آن را به سه برابر نصاب مويز و گندم و جو حساب كنند خوب باشد، پس هرگاه نصاب غله، سيصد صاع باشد، آن را نهصد صاع حساب كنند، مگر اينكه آن نوع خاص انگور، از اين قرار به عمل نيايد، در آن صورت تخمين مويز آن قسم انگور را بكنند.

والله العالم.

324: سؤال: در زكوة غله چه چيز را اخراج مى‌كنند به غير از خراج سلطان و اين كه متأخرين مؤن را وضع مى‌كنند، آيا خرج قنات و نجار و حداد و حصاد و ساير آنچه مالك غرامت مى‌كشد به جهت زراعت، داخل مؤن است و اخراج بايد نمود از غله يا نه؟ جواب: اظهر در نزد حقير آن است كه آنچه بعد از انعقاد حب كه وقت تعلق وجوب است خرج شود همه وضع شود مثل اجرت حصار (1) و چرخ به آن و پشته‌كش و امثال آن و همچنين هر قدر كه به نسبت بما بعد انعقاد حب ملاحظه شود (از اجرت سركار و دشتبان و تنقيه قنات و امثال به قدر آنچه رسد ما بعد انعقاد حب است) وضع مى‌شود و اما اخراجات ما قبل انعقاد حب، پس احوط آن است كه وضع نشود و زكوة آن را بدهند.

والله العالم.

325: سؤال: حدى‌ از براى‌ خراج سلطان مقرر فرموده‌اند يا نه؟ يعنى‌ آنچه در ولايت حواله مى‌شود (از وجوه ديوانى‌ به زراعت حواله و تقسيم مى‌شود) اينها همه اخراج بايد نمود و باقى‌ را هرگاه به حد نصاب رسد بايد داد؟ جواب: اما خراج سلطان پس هر چند در وضع آن از زكوة در امثال اين زمان

1: اگر لفظ ” حصار ” درست باشد و در حقيقت ” حصاد ” نباشد بى‌ترديد مشروط است بر اينكه عمل حصار كشى‌ فقط به خاطر محصول همان سال باشد و شايد ” حصاد ” صحيح باشد كه نسخه‌برداران به صورت ” حصار ” در آورده‌اند.