جامع الشتات-ج1-ص125
ناسى موضوع، معذور است يا نه؟ وسهوا اقتدا كردن به فاسق، يعنى سهوا از موضوع كهفسق است نه سهوا از حكم، چه حكم دارد؟ جواب: قاعده فقها در اين كه نسيان واجبات هر گاه رو دهد مادامى كه محل او باقى است لازم است عود وتدارك واتيان بما بعد ثانيا، وبعد از تجاوز از محل اگر آن واجب ركن است مبطل نماز مىشود و هر گاه غير ركن است صحيح.
وبعضى را قضا وتداركى هست مثل يك سجده وتشهد وبعضى را چيزى لازم نيست.
وتفسير تجاوز از محل را به آن كردهاند كه عود به آن، مستلزم تكرار ركنى نشود وداخل ركن ما بعد هم نشده باشد.
ولكن باز صريح گفتهاند كه هر گاه ذكر سجود را فراموش كرد يا طمانينه حال ذكر را، تا سر برداشت ديگر بر نمىگردد و هم چنين سجود بر اعضاى سبعه به غير وضع جبهه [ كه ] حقيقت سجده به آن عمل مىآيد.
ودر اغلب آن مواضع، نه از عود، تعدد ركن لازم مىآيد ونه هم دخول در ركن ديگر شده، مگر اينكه از هر دو سجده عود كند، زيرا كه يك سجده ركن نيست، ولكن ظاهرا خلافى نيست در مثل اينها.
واز جمله عود به طمانينه حال قيام، بعد ركوع، است تا به سجود رود و همچنين طمانينه ما بين سجدتين تا به سجده دوم رود.
ودليل در اين مسائل، گويا همان اجماع ايشان باشد و [ تمسك به ] اطلاق بعض احاديث مثل روايت قداح (1) وروايت على بن يقطين (كه در نسيان ذكر ركوع، وسجود بر ما لا يصح السجود عليه نسيانا هستند) در غير كلام شهيد در ذكرى وبيان، در نظرم نيست، هر چند تصريح ايشان در صحت نماز، با سهو سجود بر اعضاى سبعه به غير جبهه به طريق اولى افاده مطلب مىكند.
و همچنين اكتفاى به استثناى وضع جبهه وحصول مسمى، به تقريب اينكه بدون آن ماهيت سجده تحقق نمىپذيرد، مستلزم آن است كه بدون وضع بر ما لا يصح السجود عليه هم، ماهيت تحقق مىپذيرد.
ولكن عبارت شهيد موهم اين است كه مسئله، در نسيان سجود بر ما لا يصح السجود
1: عبدالله بن القداح: وسائل: ج 4 ص 939 باب 15، ابواب الركوع ح 1.