پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج1-ص100

الاطلاق در منهيات عبادات نسبت به عبادات، ملاحظه كرده، حكمت ومصلحت در همان است.

پس گوييم مثلا آدابى‌ كه در نماز از اين حيثيت كه نماز است نسبت به مرد، از اين حيثيت كه مرد است ملاحظه كرده، راجح در فعل آن، همان است كه وضع كرده وشكى‌ نيست كه مقصود مستأجر هم بايد اشرف اوضاع واصلح آنها باشد و اين در واجبات و محرمات كمال وضوح دارد، مثل نماز در حرير و انحنا به قدر اقل واجب در مرد.

224 – سؤال: هرگاه مصلى‌ در قنوت يا سجود نماز واجب يا مستحب، از آيات قرآنى‌ به قصد دعا تلاوت نمايد، منشأ بطلان نماز مى‌شود يا نه؟ جواب: مانعى‌ ندارد.

225 – سؤال: هرگاه مصلى‌، اعراب آخر آيات حمد و سوره، يا ساير اذكار و ادعيه را نداند، نمازش باطل است يا در حالت وقف به سكون، مى‌خواند كافى‌ است؟ جواب: ظاهر اين است كه وقف كردن به سكون، كافى‌ است در صحت نماز، هر چند نداند كه اعراب آخر كلمه چه چيز است، بلى‌ اگر خواهد وصل ككند بايد اعراب را بداند،چون وصل به سكون جايز نيست، پس بايد بداند كه به چه نحو بايد بخواند.

226 – سؤال: مصلى‌، كلمه‌اى‌ يا حرفى‌ را غلط گفته، يا درست از مخرج ادا نشده و در تكرار نيز غلط يا درست ادا نشود، در دفعه ثالثه، فعل كثير به عمل مى‌آيد يا نه؟ جواب: اين را فعل كثير نمى‌گويند.

بلى‌ اگر اين شخص، وسواسى‌ و كثير الشك است و مكرر تكرار كلمه مى‌كند، ظاهر اين است كه تكرار، مبطل باشد.

به جهت اينكه اين منهى‌ عنه است و ذكر و قرآن و دعايى‌ كه در نماز جايز است منصرف به اين نوع قرآن و ذكر، نمى‌شود، خصوصا هرگاه منجر به فعل كثير شود، يا قرائت را از اسلوب قرائت بيرون كند.

خلاصه بايد تمييز كرد ما بين اين كه جزما غلط گفته بود و تكرار از براى‌ تدارك غلط است، و ما بين اينكه شك در صحت داشت و در محل خود تدارك آن مى‌كند.

و ما بين اينكه تكرار كند از باب احتياط كه بر وجه اكمل بگويد.

و ما بين اينكه وسواسى‌ است و به متابعت شيطان، تكرار مى‌كند.

227 – جواب: اظهر اين است كه تكرار موصوف و مضاف، ضرور نباشد، چون در اول بار بر