جامع الشتات-ج1-ص18
نصارى خريد در حالى كه عالم بود كه ذابح، كافر بوده يا جاهل بود به حقيقت حال و از او خريد، در آنجا اصل حرمت است و استعمال آن جايز نيست.
خلاصه معيار در اينجا، يدمسلم است وآن را بايد معتبر دانست وصحيح انست تا علم به خلاف آن به هم رسد وبه خريدن از كافر، علم به حرمت به هم نمىرسد.
31 – سؤال: زنى مظنه دارد كه در اين ماه، پنجاه سال او تمام باشد، اما يقين ندارد، آيا بناى عادت خود را به حيض بگذارد يا استحاضه؟ جواب: بنا را بر حيض بگذارد تا يقين حاصل شود به تمام شدن پنجاه (در غير قرشى) وحصول يأس.
32 – سؤال: آيا غساله كه غير از آب استنجاى مستثنى است نجس است يا نه؟ وبر فرض نجاست آيا آن قطرهاى كه بعد از غسله آخر در عضو مغسول مىماند نجس است و بعد از ازاله آن قطره آن عضو محكوم به طهارت است؟ يا اينكه آن قطرات نجس نيست وبعد از آنكه مرتبه آخر آب را بر عضو جارى ساخت آن عضو محكوم به طهارت است وآن قطرات به جامه يا ساير اعضا برسد ضررى ندارد؟ جواب: هر چند دليل نجاست غساله در نظر حقير تمام نيست ولكه به سبب شهرت و بعضى مؤيدات، احتياط تمام، مىكنم وبنابر قول به نجاست ظاهر اين است كه آن قطره كه بر عضو انسان مثل دست يا پا، يا در مثل الواح از تخته وسنگ وغيره مى ماند نجس نيست به جهت آن كه همان آبى كه بر كف دست نجس مثلا مىريزى از براى تطهير، اگر چه قايل شويم كه به محض ورود نجس مىشود ولكن به حكم شارع همان قليل آب نجس كه مىغلطد بر عضو وجارى مىشود تا از عضو منفصل مىشود تطهير به عمل مىآيد و آن آب بعد از آن كه مىريزد ديگر آن، داخل مطهر، نيست هر چند از استمرار منقطع نشود.
پس غساله حقيقى پيش از باقى ماندن آن قطره بيرون رفته است واين آب زايد بر مطهر، است واگر فرض كنيم كه بعينه همان قطره است كه از اول عضو جارى شد تا به آخر رسيد ودر آنجا معلق ماند بلا شك آن غساله است وتا جدا نشود عضو پاك نمىشود و توهم اينكه هر جزوى از آن قطره، مطهر جزوى از عضو است هم بر فرضى كه ممكن باشد