پایگاه تخصصی فقه هنر

معنای هنر شیعی-ج1-ص168

من بالش هست كه در آن صورت مرغان است، پس جامه روى آن بالش مى‌اندازم و نماز مى‌كنم. و فرمودند چند فرش از شام براى ايشان هديه آورده‌اند كه در آن‌ها نقش صورت مرغان بود و حضرت دستور تغيير اين نقش‌ها را به نقش گياهان داده‌اند.

از نكات پيشين روشن مى‌شود كه لازم است هنر فرش همانند ديگر هنرها رويكرد قدسى را دنبال كند و مانع نگرش وحدت و عامل استغراق آدمى در عالَم مادّه نشود. به همين دليل در نگرش شيعه فرش همواره به منظور پذيرايى از مهمان كه حبيب خداست و آرامش و سكونت در وقت خلوت و عبادت و پرستش بافته شده و طرح‌هايش توجه آدمى را از خود به آن فراسو جلب مى‌كند.

رويكردهاى فوق سبب پيدايى فرش‌هاى سجاده و فرش‌هاى مسجد و محراب و فرش‌هاى باغى و … شد و از تصويرگرى از صورت جان‌داران در اين فرش‌ها پرهيز و به جاى آن از نقوش نباتى و گياهى و اسليمى استفاده شد درحالى‌كه استفاده از صورت‌ها و شكل‌ها در فرش‌هاى كف‌پوش معمول گرديد.

پرهيز از مكان غصبى، حرام و شبهه‌ناك براى مصلّى موجب شد تا تقلب و نيرنگ به فرش راه نيابد و در شكل‌گيرى تار و پود آن احكام الهى لحاظ شود و فرش‌هاى نفيس در كنار كاخ‌ها به مساجد و بِقاع اختصاص يابد.

در فرش محرابى شيعه، تصوير شمشير آورده شد و آيات قرآن در كتيبه‌هاى آن انعكاس يافت كه همه آن‌ها متأثّر از الهامى بود كه هنرمندان