پایگاه تخصصی فقه هنر

معنای هنر شیعی-ج1-ص147

در مقتل‌نويسى، مقتل‌نويس گزارش خود را از واقعه كربلا با عواطف خويش همراه ساخته و جانب‌دارانه از اين واقعه جان‌سوز حكايت مى‌كند. لحن تأثيرگذار مقتل‌نويسان مجال را براى طغيان احساسات مخاطبان فراهم مى‌كند.

مقتل‌نويسى رفته‌رفته با سينه‌زنى همراه شد و به‌تدريج دسته گَردانى‌همراه با نشانه‌ها و علَم و كُتَل و اسب و نعش به مرثيه‌خوانى افزوده شد و در دوران پادشاهان صفوى به اوج شدّت خود رسيد.

قدم بعدى اين بود كه در مراسم عزادارى، ضمن بيان حوادث كربلا، لباس يكى از قهرمانان واقعه را بر تن شخصى پوشانده و از او خواستند تا بى‌آن‌كه چيزى بگويد يا عملى از او سرزند، كنار كرسى وعظ بايستد يا هنگام مقتل‌خوانى در مقابل مخاطبان حضور داشته باشد. پس از مدتى افرادى را به لباس شهيدان در آوردند و آن‌ها پيشاپيش دسته‌هاى عزادارى راه رفته، گاهى نيز با رفتار خود ماجراى كربلا را بازسازى مى‌كردند.

مسيرى كه تعزيه پيمود، در واقع اصل تشبّه بود. تشبّه ( همانند سازى ) از حديثى با همين مضمون اخذ شده بود و مفهوم آرزو را اِفاده مى‌كرد و بيان‌گر لزوم ساختن شبيه افراد نزديك از يك‌سو و حفظ فاصله از دشمنان دين از سوى ديگر بود. تشبّه، روشى براى دست‌يابى به تكامل روحانى از دل‌بستگى به اوليا به حساب مى‌آمد.

در اواخر سلطنت صفويان، وقايع كربلا به صورت مكالمه درآمد و