معنای هنر شیعی-ج1-ص125
اندر آن هنگامه كز آشوبِ فوجى فتنهجوى روضه سلطانِ دين گرديد بر خاشاك و خار
از سحابِ كين فرود آمد تگرگِ آتشين دستِ شه را گر ببوسيى بجا بُد روزگار
در پىِ تاريخ اين عُمران كه آثار بزرگ از شهِ فرخندهپى، مانَد به گيتى يادگار
هاشمِ هاشم نَسَب، دارنده مِفتاح گفت: طاقِ ايمان شد به اين عُمران به معنى پايدار ( 1330 ق )[1]
4ذم دشمنان
يزيدبن معاويه از منفورترين و مشهورترين چهرههاى ضدّشيعى است كه اشعار انقلابى شيعه او را تقبيح كردهاند .[2]
5آموزههاى اهلبيت
در بعضى قصايد از اصول عقايد و كلام شيعه، نظير تنزيه ( تعالى مطلق خداوند در مخالفتِ با مشبهه )، عدل ( در اعتراض به انديشه اشعرى درباره قدرت مطلقه الهى ) و عصمت ائمه: و معجزات آنان سخن رفته است.