معنای هنر شیعی-ج1-ص120
سيّدالشّهدا سرودهاند ،[1] اكثر اين قبيل اشعار بر اين اساس طراحى شدهاند
كه واقعه عاشورا و شهادت آن حضرت و بزرگى مصيبت واردشده بر اهل بيت: به نحو پرشور و تأثير برانگيزى متجلى گردد، بدون اينكه به انگيزههاى اساسى و اهداف حركت آفرين آن واقعه عبرتآفرين توجهى شده باشد.
در تمام غزلهاى ديوان كليم كاشانى يك بيت و حتى يك كلمه نمىتوان يافت كه حكايت از تأثير قرآن و روايت بر آنها داشته باشد. او حتى خلاف ديگران از ذكر نام ائمه و بزرگان دين هم خوددارى كرده است، ولى به قول مؤلّفِ تذكرة الشّعرا در ساختن اشعارِ فرمايشى، قدرت تمام داشت و غالب اشياى سلطنتى با اشعار او زينت مىگرفت .[2]
اين پرسش اذهان بسيارى محققين را برانگيخته است كه: چرا با روى كار آمدن شاه اسماعيل و تشكيل دولت صفوى، شعر و ادب به جز مورد ملّا عبدالرّزّاق لاهيجى ( متوفّاى 1072 ق )، ارتباط خود را با علوم دينى كاست، و اشعار در برگيرنده مطالب تكرارى و تقليدى است و فاقد وجه باور راسخ و متقن است. تا جايى كه آيات قرآن و احاديث نيز در اشعار شاعران بسيار كمتر شده است ؟ و مفاهيم دينى تحريف شده يا همراه با برداشتهاى نادرست و عاميانه است. براى نمونه به دگرديسىِ اين معانى توجه داشته باشيد: