معنای هنر شیعی-ج1-ص56
ثوابآميز و يا اشعار فارسى ستاينده شَجاعت خستگىناپذير و نيروى كوبنده او مجسم كرد. بر همين اساس ما به لكلكهايى برمىخوريم كه از بسماللّه ساخته شدهاند. چرا كه لكلك مؤمن با تكرار لك هميشه خدا را مىستايد: ﴿اَلمُلْکُ لَکَ، اَلْعِزّ لَک، اَلاَمْرُ لَکَ ﴾ .[1]
شيوه ديگرى كه تصوير و كلمات را دَرهم مىآميزد، شيوهاى رايجتر و سهلتر است: در اينجا، هنرمند گلها، جانوران، پرندگان و يا انسانها را به مدد حروفنگارى بسيار زيبا از جملههاى قرآنى يا دعاها شكل مىدهد؛ و يا از حروف قرآن، واژهاى كليدى يا سورههاى ( يس، طه ) مىسازد.
ذوالفقار على علیه السلام غالبآ در شعر و خوشنويسى به « لا » ـ اوّلين كلمه شهادت به دين مبين كه پيوند با غير از خدا را قطع مىكند ـ تشبيه شده است، درست همانگونه كه حضرت على علیه السلام همه دشمنان دينِ برحق را از دم تيغ گذرانيد. اين « لا » نه به اضافه يك الف مىشود اِلّا ( جز )، كه انسان را بر اين حقيقت واقف مىكند كه تنها خداى واحد شايسته ستايش است. سنايى در سرآغاز حديقة الحقيقه ـ آنجا كه نقش « حرف الهى » الف را در نقطه مقابل ساير حروف قرار مىدهد ـ همين فكر را بيان كرده است:
با « اَلِفْ » هست « با » و « تا » همراه « باء » و « تا » بت شمر، « الف » اللّه [2]
مشهورترين حيوانى كه با اتصال حروف شكل مىگرفت، شير بود كه نشان از لقب على يعنى شيرخدا داشت .[3] محمود نيشابورى خوشنويس