معنای هنر شیعی-ج1-ص55
خواب مرغانى را در حال پرواز ديد و حضرت على علیه السلام بدو فرمود كه اين پرندگان الگويى براى خط نويسىاند. به تدريج هنرمندان در خراسان و موصل كوفى يا نَسخ را توأم با آرايش حروف به شكل غريب حيوانى درآوردند. نمونههاى اصيل اين گونه خوشنويسى منحصرآ به آثار فلزى تعلق دارند. خوشنويسان پا را از اين هم فراتر گذاشتند. يكى از استادان سده دَهُم در هرات « خطى اختراع كرده بود كه از تركيب كلمات آن صورت انسان و حيوان به هم مىرسيد »[1] شيوهاى كه متأسفانه نمونهاى از آن بهجاى
نمانده است. هنرمندان ديگر، با متصل كردن استادانه حروف، عبارات و اسماء مقدس ( مثل على، حسن و حسين 🙂 صور حيوانى و انسانى ابداع كردند .[2] در اينجا، تأثير فرقه حروفيه آشكار است: فرقه حروفيه كه
برجستهترين رهبرشان فضلاللّه استرآبادى ( 740 ـ 796 ق ) سالها به تفسير عرفانى حروف عربى پرداخته بود، نظام رازآميز كاملى پديد آورد كه در آن هر مخلوقى به زبان عرفان حروف تبيين مىشد. نظريات آنان بر فرقه بكتاشيه تركيه عميقآ تأثير گذاشت؛ و ردپاى آن را در اشعار شاه اسماعيل اوّل صفوى ـ متخلّص به « ختايى » مىتوان يافت.
تحت تأثير حروفيه و علاقه آنها به تجربههاى جديد، برخى خوشنويسان كوشيدند شكلِ نوشته را با محتواى آن تطبيق دهند. نام على علیه السلام ـ شير خدا ـ را هم مىتوان به شكل شيرى برساخته از اَوراد