پایگاه تخصصی فقه هنر

معنای هنر شیعی-ج1-ص15

 همه هنرهاى شيعى مانع استغراق آدمى در عالَم مادّه مى‌شوند. به همين دليل در نگاه شيعه همه آثار هنرى هماره به منظور اهتمام به فريضه دينى و آرامش و سكونت در وقت خلوت و عبادت و پرستش بافته شده و طرح‌هاى آن توجه آدمى را از خود به فراسو مى‌كشاند. هنرهاى شيعى، نقش برجسته‌اى به لِحاظِ انگيزش شور قدسى، تقويت خيال، تطهير روح و تزكيه نفْس، گشودن باب توجه و توسل مخاطب به اوليا و تقويت نفرت از اشقيا، استعلاى بينش شهادت‌طلبى، تسكين آلام، استوارسازىِ هم‌بستگى و وحدت، در فرهنگ عامّه و روانِ جمعى مردم دارد.

عرفان و حكمت سرچشمه‌هاى اصلى هنر شيعى هستند. اين معارف مسير هنر شيعى را مشخص مى‌كنند و فقه تنها بر رَوَند شكل‌گيرى فرم و صورت هنر شيعى تأثير مى‌گذارد. به ديگر گفته، هنر شيعه از سنخ طريقت است نه شريعت. فرم هنر تحت تأثير شريعت است. به بيان ديگر، شريعت به هنر مى‌گويد كه چگونه عمل كند نه اين‌كه چگونه تصور كند و بسازد.

2. نمادگرايى

نمادگرايى هنر شيعى موجب تداوم و شكوفايى آن شده است. يكى از چشم‌گيرترين نمادهاى هنر شيعى، نقشِ شمسه است. از عقايد شيعه است كه خاندان پيامبر صلی ‎ الله ‎ علیه ‎ وآله حتى قبل از خلقت عالم در قالب نور وجود داشته‌اند. هر نام روى شمسه مركزى كه منحصرآ شامل « اللّه » و « محمد »، « على » است طبعآ منبع نور انگاشته مى‌شود و هنرمند مسلمان با طراحى نقش شمسه گردان بر سكون اين نقش چيره شده و مفاهيم غنى‌ترى را وارد حيطه