پایگاه تخصصی فقه هنر

معنای هنر شیعی-ج1-ص14

 تعارض نبوده، براى بيان ديدگاه هنرى خود استفاده و از اصول ذيل

پيروى مى‌كند:

1. تجردگرايى

هنر شيعى، هنر توحيدى است و صورت و معنا در آن با هم متحد هستند و مخاطب را به غايت روحانى خود دلالت مى‌كنند. اين تركيبِ حساب شده است كه هنر شيعى را به وجود مى‌آورد.

در عرفان شيعى، گذشتن از كثرت و رسوخ به باطن امور و شهود فقرذاتى موجودات ضرورت دارد. هنر شيعه، جوياى گذشتن از حجاب كثرت، و كشف‌المحجوب است.

رويكرد به عالم مثال كه يكى از مراتب وجود قلمداد مى‌شود، از ويژگى‌هاى مهمّ هنر شيعى ـ ايرانى است. خيال كه عضو ادراكى اين عالَم است، عالم مثالى را در آثار هنرى نمايان مى‌كند. هنگامى كه وارد مسجدى مى‌شويم، حضور ويژه‌اى كه در آن مى‌يابيم حضور خلأ است؛ يعنى فقدان نقطه‌اى كه بتوان آن را مركز حضور الهى دانست. هر چيزى اشاره به حضور الهى دارد.

تأكيد بر « اَحَد » رمز غناى طرح‌هاى هندسىِ هنر شيعى است. اين امر منشأ بسط فوق‌العاده هندسه است، زيرا شكل هندسى كه نشان‌دهنده قرينه است، همواره رو به مركز دارد. اشكال هندسى براى ما نمودار چيزهايى آسمانى است. استفاده از طرح‌هاى هندسى و الگوهاى رياضى براى تزيين نيست. اين طرح‌ها و الگوها خدا را به ياد مى‌آورد كه همواره حضور دارد.