امام علی و علم و هنر-ج1-ص165
خدا پيمان وحي را از پيامبران گرفت، تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه که در عصر جاهليت ها. بيشتر مردم، پيمان خدا را ناديده انگاشتند، و حق پروردگار را نشاختند، و برابر او به خدايان دروغين روي آوردند، و شيطان مردم را از معرفت خدا باز داشت، و از پرستش او جدا کرد، خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چند گاه متناسب با خواسته هاي انسانها رسولان خود را پي در پي اعزام کرد، تا وفاداري به پيمان فطرت [404] را از آنان باز جويند، و نعمت هاي فراموش شده را به ياد آورند، و با ابلاغ احکام الهي، حجّت را بر آنها تمام نمايند، و توانمنديهاي پنهان شده عقل ها را آشکار سازند، و نشانه هاي قدرت خدا را معرّفي کنند، مانند: سقفِ بلند پايه آسمانها بر فراز انسانها، گاهواره گسترده زمين در زير پاي آنها، و وسائل و عوامل حيات و زندگي،وراه هاي مرگ ومردن، و مشکلات و رنجهاي پيرکننده، و حوادث پي در پي، که همواره بر سر راه آدميان است. خداوند هرگز انسانها را بدون پيامبر، يا کتابي آسماني، يا برهاني قاطع، يا راهي استوار، رها نساخته است، پيامبراني که با اَندک بودن ياران، و فراواني انکار کنندگان، هرگز در انجام وظيفه خود کوتاهي نکردند، بعضي از پيامبران، بشارت ظهور پيامبر آينده را دادند، و برخي ديگر را پيامبران گذشته معرّفي کردند، بدينگونه قرن ها پديد آمد، و روزگاران سپري شد، پدران رفتند و فرزندان جاي آنها را گرفتند.
إلَي أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وآله وسلم لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ، وَإِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ، مَأْخُوذاً عَلَي النَّبِيِّينَ مِيثَاقُهُ، مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ، کَرِيماً مِيلادُهُ.
وَأَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ، وَأَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ، وَطَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ، بَيْنَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ، أَوْ مُلْحِدٍ فِي اسْمِهِ، أَوْ مُشِيرٍ إلَي غَيْرِهِ. فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ، وَأَنْقَذَهُمْ بِمَکانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ. ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لُِمحَمَّدٍ صلي الله عليه وآله وسلم لِقَاءَهُ، وَرَضِيَ لَهُ مَا عِنْدَهُ، وَأَکْرَمَهُ عَنْ دَارِ الدُّنْيَا، وَرَغِبَ بِهِ عَنْ مَقَامِ الْبَلْوَي، فَقَبَضَهُ إلَيْهِ کَرِيماً صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ.
ترجمه: فلسفه بعثت پيامبر خاتم صلي الله عليه وآله وسلم
تا اينکه خداي سبحان، براي وفاي به وعده خود، و کامل گردانيدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (که درود خدا بر او باد) را مبعوث کرد، پيامبري که از همه پيامبران پيمان پذيرش نبّوت او را گرفته بود، نشانه هاي او شهرت داشت، و تولّدش بر همه مبارک بود. روزگاري که مردم روي زمين داراي مذاهب پراکنده، خواسته هاي گوناگون، و روشهاي متفاوت بودند، عدّه اي خدا را به پديده ها تشبيه کرده، و گروهي نام هاي ارزشمند خدا را انکار و به بُت ها نسبت مي دادند، و برخي به غير خدا اشاره مي کردند. پس خداي سبحان، مردم را به وسيله محمد صلي الله عليه وآله وسلم از گمراهي نجات داد و هدايت کرد، و از جهالت رهايي بخشيد. سپس ديدار خود را براي پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم برگزيد، و آن چه نزد خود داشت براي او پسنديد، و او را با کوچ دادن از دنيا گرامي داشت، و از گرفتاريها و مشکلات رهايي بخشيد و کريمانه قبض روح کرد.
وَخَلَّفَ فِيکُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا، إذْ لَمْ يَتْرُکُوهُمْ هَمَلاً، بِغَيْرٍ طَرِيقٍ وَاضِحٍ، وَلَا عَلَمٍ قَائِمٍ.
ترجمه: ضرورت امامت پس از پيامبران الهي
رسول گرامي اسلام، در ميان شما مردم جانشيناني برگزيد که تمام پيامبران گذشته براي اُ مّت هاي خود برگزيدند، زيرا آنها هرگز انسانها را سرگردان رها نکردند، و بدون معرّفيِ راهي روشن، و نشانه هاي استوار، از ميان مردم نرفتند.