امام علی و علم و هنر-ج1-ص145
تا مي رسد به آخر فصل (يَوْماً واحِداً) که هر دو منصوبند و اين نوع بيان در واقع يکنوع معجزه است از انواع اعجاز قرآن، سپس ابن ابي الحديد با تعجّب فراوان به سخن خود چنين ادامه مي دهد:
“سبحان اللَّه جواني عرب، در شهري چون مکّه، بدون برخورد با حکيمي، بزرگ مي شودو با اين حال سخنانش در حکمت نظري و نکات الهي برتر از سخنان افلاطون و ارسطو قرار مي گيرد.
و با اهل حکمت عملي، معاشرت نکرده است، امّا از سقراط بالاتر رفته است.
ميان شجاعان و دلاوران تربيت نشده است “زيرا مردم مکّه اهل جنگ نبوده و تجارت پيشه بودند” امّا شجاعترين بشري از کار در آمد که بر روي زمين راه رفته است.
اين مرد فصيح تر از سحبان [376] و قُس [377] از کار در آمد و حال اينکه قريش افصح عرب نبودند. [378] .
و درباره فصاحت حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بعد از نقل سخن جعفر بن يحيي که گفته بود:
علي عليه السلام فصيح قريش است.
چنين مي گويد:
ما هرگز شکّ و ترديد نداريم در اينکه کلام علي عليه السلام به جز کلام خدا و پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم از کلام همه انسانها از اوّلين و آخرين که بلاغت عرب سخن مي گويند، فصيح تر است. [379] .
جاحظ، اديب سخندان و سخن شناس معروف که از نوابغ ادب است، در اوائل قرن سوّم هجري مي زيسته و کتاب “البيان و التّبيين” وي يکي از ارکان چهارده گانه ادب به شمار مي رود، مکرّر در کتاب خويش، ستايش فوق العادّه خود را نسبت به سخنان حضرت علي عليه السلام اظهار مي دارد و از گفته هاي او بر مي آيد که در همان وقت سخنان فراواني از اميرالمؤمنين علي عليه السلام در ميان مردم پخش بوده است. [380] .
محمّد بن يوسف گنجي شافعي در مناقب و ديگران با اسناد خود از ابي صالح روايت مي کنند که:
عدّه اي از ياران پيامبر به مذاکره نشسته بودند تا سخن به حروف تهجّي کشيده شد به اتّفاق آراء گفتند که حرف “الف” در اکثر کلمات داخل شده و کمتر کلامي گفته مي شود که از “الف” خالي باشد.
ناگاه اميرالمؤمنين علي عليه السلام برخاست و خطبه “بي الف” را في البداهه و در همان مجلس و بدون آمادگي قبلي چنين فرمود: