پایگاه تخصصی فقه هنر

امام علی و علم و هنر-ج1-ص135

اي حاضرين شما شاهد باشيد که من اين زن را در برابر چهارصد درهم به عقد اين جوان در آوردم، و مهريّه آنان را از مال شخصي خودم مي پردازم.

و دستور داد قنبر پول ها را حاضر کرده، تحويل آن جوان دهد.

و به آن جوان نيز امر فرمود:

اين پول ها را در اختيار اين زن قرار داده، و دست او را بگير و تا زفاف و غسل جنابت را انجام نداده اي، پيش من نيا.

جوان پول ها را در اختيار آن زن قرار داد، و دست او را گرفت تا وي را به اتاق عروسي ببرد!

ناگاه وجدان آن زنِ مغرور بيدار شده و داد زد:

النّار النّار، يَابْنَ عَمِّ مُحَمَّدٍ تُريدُ اَنْ تُزَوِّجَني مِنْ وَلَدي؟!

هذا وَاللَّهِ وَلَدي زَوَّجَني اِخْوَتي هَجيناً فَوُلّدْتُ مِنْهُ هذا فَلَمّا تَرَعْرَعَ وَ شَبَّ اَمَرُوني اَنْ اَنْتَفي مِنْهُ وَ اَطْرُدَهُ وَ هذا وَ اللَّهِ وَلَدي.

«آتش، آتش! اي پسر عموي پيامبر خدا! مي خواهي مرا به ازدواج فرزندم در آوري؟

سوگند به خدا اين فرزند من است و برادرانم مرا با يک مرد فرومايه تزويج کردند، و اين پسر ثمره آن ازدواج بود، و چون او نسبتاً بزرگ شد، برادرانم به من گفتند او را از خود دور کنم و منکر فرزندي وي گردم، به خدا قَسَم اين پسر من است و من هرگز با وي ازدواج نمي کنم که نتيجه اش آتش است.» [354] .

امام علي عليه السلام با علم غيب ماجراي آنان را مي دانست، امّا براي اثبات حقيقت که همه حاضران درک کنند از شيوه ياد شده کمک گرفت.

رهنمودهاي آموزشي، هنري
استفاده از نمايش در آموزش
نمايش و آموزش

گروهي از مسيحيان به سرپرستي اُسقُف خود وارد مدينه شدند، و گفتند:

سئوالات مهمّي نسبت به خدا دارند،

خليفه اوّل آنها را خدمت حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرستاد.

بر امام وارد شدند و سئوالات خود رامطرح و پاسخ هاي لازم را دريافت داشتند،

يکي از آن سئوالات پيرامون خدا بود،

که امام علي عليه السلام با استفاده از شيوه نمايش در آموزش، وبيان تجسّمي، مطلب مهمّ عقيدتي را به آنان فهماند که يکي از طرح هاي زيباي آموزشي است.

آنها مي پرسيدند:

“اينکه به هر طرف رو کنيم روبروي خدا هستيم.” يعني چه؟

(اَيْنَما تَوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه)

مگر خدا کجاست، که به هر طرف روي بياوريم روبروي او قرار داريم؟