امام علی و علم و هنر-ج1-ص119
اعرابي اعتنا نکرد تا اين که آن حضرت سه بار گفتار خود را تکرار نمود، ولي نتيجه اي نبخشيد، در اين هنگام حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام اعرابي را با يک ضربه شمشير دور کرد.
پس اهل حجاز گفتند:
که با آن ضربه سر او را پراند.
و اهل عراق گفتند:
عضوي از او را قطع کرد.
و آنگاه امام علي عليه السلام به پيامبر عرضه داشت:
يا رسول اللَّه! ما شما را در وحي تصديق مي کنيم چگونه در چهارصد درهم تصديق ننمائيم؟! [307] .
پيغمبر صلي الله عليه وآله وسلم به خليفه اوّل و دوم رو کرده، به آنان فرمود:
اين حکم خداست نه آنچه که شما به آن حکم کرديد.
قدامة بن مظعون، شراب نوشيد.
خليفه دوم تصميم گرفت بر او حدّ جاري کند.
قدامه به خليفه دوم گفت:
حدّ بر من روا نيست، زيرا خداوند در قرآن مجيد مي فرمايد:
«ليس علي الذين آمنوا و عملوا الصالحات جناح فيما طعموا»
«بر آنان که ايمان آورده اند و کردار شايسته انجام داده اند، گناهي نيست در آنچه خورده اند، هرگاه بپرهيزند و ايمان بياورند و کارهاي شايسته بکنند».
پس خليفه دوم از او صرف نظر کرد.
اميرالمؤمنين عليه السلام اين را شنيد و نزد خليفه دوم رفت و به وي فرمود:
چرا به قدامه حد نزدي؟
خليفه دوم گفت:
قدامه اين آيه را برايم خواند و خود را از مصاديق آن دانست.
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:
قدامه از مصاديق اين آيه نيست، زيرا کساني که ايمان آورده و کردار نيک انجام مي دهند، هرگز حرامي را حلال نمي شمرند، اينک قدامه را برگردان و او را از آن گفتارش توبه بده و بر او حد جاري کن.
و اگر توبه نکرد او را به قتل برسان؛ زيرا از اسلام خارج شده است.
خليفه دوم به خود آمد و قدامه را طلبيد، و چون قدامه از جريان با خبر شد، نزد خليفه دوم اظهار ندامت و توبه کرد و خليفه از حکم قتلش درگذشت.
و آنگاه که خواست به او تازيانه بزند، مقدارش را نمي دانست، باز از آن حضرت راهنمايي خواست.
امام علي عليه السلام به او فرمود:
حدّش هشتاد تازيانه است، زيرا کسي که شراب نوشد، مست مي شود، و در آن هنگام هذيان مي گويد و به مردم تهمت مي زند و حدّ تهمت هشتاد تازيانه است.
پس خليفه دوم طبق دستور آن حضرت عمل کرد. [308] .