پایگاه تخصصی فقه هنر

امام علی و علم و هنر-ج1-ص96

اگر 360 (که در آنوقت معروف بود که روزهاي سال 360 روز است) را در 7 ضرب کنيم حاصل ضرب آن 2520 خواهد بود «که به تمام اين اعداد قابل قسمت است و خورده نمي آورد».

ب- سه نفري که داراي 17 شتر بودند، خدمت حضرت علي عليه السلام آمدند و خواستند که شترها را ميان آنها به نسبت (يک دوّم) و (يک سوّم) و (يک نهم) تقسيم کند.

حضرت دستور داد:

يک شتر بر شترها افزودند و مجموع شترها 18 شتر گرديد،

سپس نصف 18 شتر يعني 9 شتر به کسي که (يک دوّم) مي خواست داد

و 6 شتر به کسي که (يک سوّم) مي خواست داد

و 2 شتر به کسي که (يک نهم) مي خواست داد که همه از سهم خود اضافه گرفتند و راضي شدند و شتري هم نکشتند و مجموع 9 و 6 و 2 و مي شود 17 شتر که حضرت شتر خود را هم برداشت.

نقش علم رياضي در قضاوت

فروع کافي، تاب القضاء، جديث 10 – و کتاب تهذيب کتاب القضاء، باب الزيادات في

القضا، حديث 12.

همچنين دو نفر که يکي داراي 5 قرص نان و ديگري داراي 3 قرص نان بود.

موقع خوردن غذا، شخص سوّمي نزد آنها آمد و با آنها هم سفره شد و آنگاه 8 درهم به آنها داد، دو نفر بر سر تقسيم پول اختلاف کردند.

آنکه داراي 5 قرص نان بود به ديگري گفت:

5 درهم براي من و 3 درهم براي تو، ولي او زير بار نرفت و مدّعي شد که بايد پول نصف شود.

سرانجام به خدمت علي عليه السلام آمدند تا ميان آنها حکم کند،

حضرت به آن مردي که داراي 3 نان بود، فرمود:

3 درهم را بگير.

عرض کرد: به خدا قسم، جز به حق راضي نخواهم شد.

حضرت علي عليه السلام فرمود:

حقّ تو يک درهم و حقّ رفيقت 7 درهم است، هر کدام (هشت سوّم) نان ها را خورده اند، شخصي که داراي 5 نان بود (هشت سوّم) آنرا خورده (يعني دو سوّم) و 2 عدد و يک سوّم از نان ها باقي مانده که نصيب مرد سوّمي شده (که هفت سوّم مي شود).

و شخصي که داراي 3 نان بود نيز هشت سوّم آن را و يک سوّم از سهمش باقي مانده که نصيب مرد سوّمي شده است