پایگاه تخصصی فقه هنر

امام علی و علم و هنر-ج1-ص80

زياد کسي را فرستاد و ابوالاسود را احضار کرد و از او خواست قواعد زبان عرب را که حضرت امير عليه السلام به او آموخته بود، براي تعليم فرزندش در اختيار او بگذارد.

ابوالاسود نپذيرفت.

زياد حيله اي بکار برد، کسي را واداشت تا در مسير ابوالاسود قرآن را غلط بخواند،

او هم آيه سوّم سوره برائت را اينطور خواند

«إنَّ اللَّهَ بَرِي ءٌ مِنَ الْمُشْرِکينَ وَ رَسُولِهِ»

(و رسولهُ را به کسر لام خواند)

صحيح آن رسوله به ضمّ لام است.

يعني خداوند و رسولش از مشرکين بيزارند. [167] ابوالاسود پس از شنيدن اين غلط خواني و تحريف قرآن، حالش دگرگون شد و تصميم گرفت تا نحو را براي حفظ قرآن از تغيير و تبديل به مردم تعليم کند.

براي رسيدن به اين هدف دو اقدام کرد:

اعراب گذاري قرآن مطابق قواعد نحو

تا عموم مردم قرآن را صحيح بخوانند.

تعليم علم نحو

براي انجام اين کار اوّل نزد زياد برگشت و گفت:

ده نفر نويسنده زبردست از قبيله عبدالقيس براي من انتخاب کن تا اين کار را انجام دهم.

زياد خواسته او را برآورد،

ابوالاسود به آنان گفت:

قرآن را از اوّل تا آخر مي نويسيد،

بعد من يکبار قرآن را با دقّت مي خوانم. شما در آخر کلمات به دهان من نگاه کنيد،

هر جا که دهانم را باز مي کنم، يک نقطه روي حرف بگذاريد (فتحه)

و هرجا لبم را پائين مي آورم يک نقطه زير آن حرف بگذاريد (کسره)

و هرجا دهانم را جمع مي کنم يک نقطه برابر آخر حرف بگذاريد (ضمّه).

ابوالاسود پس از آنکه آن ده تن نوشتن قرآن را به پايان رساندند، خود از اوّل قرآن شروع بخواندن کرد و آنان مطابق دستور او قرآن را اعراب گذاري کردند.

ابوالاسود علم نحو را که از استاد خود، حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام آموخته بود به اين ترتيب روي قرآن پياده کرد و باعث شد که همه مردم قرآن را مطابق قواعد زبان عرب و بدون تحريف بخوانند.

از طبقه سوّم شاگردان او در علم نحو، «خليل بن أحمد فراهيدي» بود که او نقطه بالا و پائين حروف را کشيده و نقطه برابر کلمه را به صورت «واو» کوچک نوشت و فتحه و کسره و ضمّه را به صورت فعلي -َُِ درآورد.

پس از خليل تا امروز همه قرآنها اين چنين اعراب گذاري شد.