امام علی و علم و هنر-ج1-ص22
«اي کميل: اين دلها مانند ظرفهاست و بهترين آنها نگهدارنده ترين آنهاست. اي کميل، حفظ کن آنچه را که مي گويم: مردم سه دسته اند: عالم ربّاني، آموزنده اي که بر سبيل نجات و رهايي است، و مگسان کوچک و ناتوان که از هر آواز کننده اي پيروي مي نمايند و با هر بادي مي روند. از نور دانش روشنائي نگرفته اند و به پايه اي استوار پناه نبرده اند.»
يا کُمِيْلُ: اَلْعِلْمُ خَيْرُ الْمالِ.
اَلْعِلْمُ يَحْرِسُکَ، وَ اَنْتَ تَحْرُسُ الْمالَ وَ الْمالُ تَنْقُصُهُ النَّفَةُ، وَ الْعِلْمِ يَزْکُوا عَلَي الْانْفاقِ.
يا کُمِيْلُ: مَعْرِفَةُ العِلْمِ دَيْنٌ يَدانُ بِهِ يَکْسِبُهُ الطَّاعَةَ فِي حَياتِهِ وَ جَميلَ الْاءُحدُوثَةِ بَعْدَ وَفاتِهِ وَ مَنْفَعَةُ الْمالِ تَزُولُ بِزَوالِهِ.وَ الْعِلْمُ حاکِمٌ وَالْمالُ مَحْکُومٌ عَلَيْهِ.
يا کُمِيْل: ماتَ خُزّانُ الْمالِ، وَ الْعُلَماءُ باقُونَ ما بَقِيَ الدَّهْرُ. أعْيانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ اَمْثالُهُم في الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ.
«اي کميل، دانش بهتر از مال است. علم تو را حراست مي کند و تو مال را نگهباني. مال از انفاق نقصان مي پذيرد و دانش با انفاق افزون مي گردد. آشنايي با دانش ديني است که بدان در روز قيامت پاداش داده مي شود و اين امر براي انسان اطاعت در زندگي و ياد نيکو را پس از مرگش به دست مي آورد.
منفعت مال با زوالش از ميان مي رود. علم فرمانرواست و مغلوب.
اي کميل، اندوزندگان دارايي از ميان مي روند و حال آنکه دانشمندان باقي هستند تا زماني که روزگار پا برجاست. وجودهاي دانشمندان گم شده و صورتهاي آنها در دلها موجود است.»
ثُمَّ قالَ: ها اِنَّ هيهُنا عِلْماً وَ أشارَ اِلي صَدْرِهِ لَوْ أصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً بَلَي أصَبْتُ
لَقِنا غَيْرَ مَأْمُونٍ يَسْتَعْمِلُ آلَةَ الدِّينِ في طَلَبِ الدُّنْيا وَيَسْتَظْهِرُ بِحُجَجِ اللَّهِ عَلي اَوْلِيائِهِ وَ بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَي مَعاصِيهِ، أوْ مُنْقاداًلِحَمَلَةِ الْعِلْمِ، لا بَصيرَةَ لَهُ في أنْحائِهِ.
يَنْقَدِحُ الشَّکُّ فيقَلْبِهِ بَأَوَّلِ نْاعِقٍ مِنْ شُبْهَةٍ. اِلاَّ لا ذا وَ لا ذاکَ. فَمَنْ هُوَ مَنْهُومٌ بِاللذَّاتِ، سَلِسُ الْقِيادِ اِلي الشَّهَواتِ وَ مُغْرَمٌ بِالْجَمْعِ وَ الْإدِّخارِ وَ لَيْسَ مِنْ دُعاةِ الدّينِ أقْرَبُ شَبَهاً بِهِ الْاءنْعامُ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمُوتِ حامِلِيهِ.
آنگاه فرمود:
«هان: اينجا علم فراواني است «با دست خويش به سينه اش اشاره فرمود» اگر براي آن حاملان و آموزندگاني مي يافتم.
بلي مي يابم تيزهوش و زيرکي را که ابزار دين را براي کسب دنيا بکار مي بندد و با حجّت ها و براهين خداوند بر دوستانش برتري مي جويد و با نعمتهاي پروردگار بر گناهان خود مي افزايد، و يا مي يابم فرمانبرداري را که از اصحاب و حاملان دانش فرمان مي برد ولي در پهلوانش بصيرتي به علم ندارد، با نخستين کسي که به ندا در مي دهد شک و ترديد در دل او زبانه مي کشد.