امام علی و علم و هنر-ج1-ص15
امام در بسياري از خطبه هاي نهج البلاغه و نامه ها، زير واژه «ماضين» تاريخ و قصّه هاي شنيدني از زندگي گذشتگان را مطرح فرموده است.
در نامه 25:31 نهج البلاغه اظهار فرمود:
أَيْ بُنَيَّ، إِنِّي وَإِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِي، فَقَدْ نَظَرْتُ فِي أَعْمَالِهِمْ، وَفَکَّرْتُ فِي أَخْبَارِهِمْ، وَسِرْتُ فِي آثَارِهِمْ؛ حَتَّي عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ؛ بَلْ کَأَنِّي بِمَا انْتَهَي إِلَيَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَي آخِرِهِمْ، فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذلِکَ مِنْ کَدَرِهِ، وَنَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ، فَاسْتَخْلَصْتُ لَکَ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ نَخِيلَهُ، وَتَوَخَّيْتُ لَکَ جَمِيلَهُ، وَصَرَفْتُ عَنْکَ مَجْهُولَهُ، وَرَأَيْتُ حَيْثُ عَنَانِي مِنْ أَمْرِکَ مَا يَعْنِي الْوَالِدَ الشَّفِيقَ، وَأَجْمَعْتُ عَلَيْهِ مِنْ أَدَبِکَ أَنْ يَکُونَ ذلِکَ وَأَنْتَ مُقْبِلُ الْعُمُرِ وَمُقْتَبَلُ الدَّهْرِ، ذُو نِيَّةٍ سَلِيمَةٍ، وَنَفْسٍ صَافِيَةٍ،
«پسرم! درست است که من به اندازه پيشينيان عُمر نکرده ام، امّا در کردار آنها نظر افکندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثارشان سير کردم تا آنجا که گويا يکي از آنان شده ام، بلکه با مطالعه تاريخ آنان، گويا از اوّل تا پايان عمرشان با آنان بوده ام، پس قسمت هاي روشن و شيرين زندگي آنان را از دوران تيرگي شناختم، و زندگاني سودمند آنان را با دوران زيانبارش شناسايي کردم، پس از هر چيزي مهم و ارزشمند آن را، و از هر حادثه اي، زيبا و شيرين آن را براي تو برگزيدم، و ناشناخته هاي آنان را دور کردم، پس آنگونه که پدري مهربان نيکي ها را براي فرزندش مي پسندد، من نيز بر آن شدم تو را با خوبيها تربيت کنم، زيرا در آغاز زندگي قرار داري، تازه به روزگار روي آوردي، نيّتي سالم و روحي با صفا داري.» [22] .
گرچه در نهج البلاغه اشعار اندکي گرد آمده است، امّا نشان مي دهد که امام علي عليه السلام در سرودن اشعار قَوي پنجه است.
هم در نيايش به صورت شعر با خداي خود حرف مي زند و هم در بحث و گفتگوي سياسي با سرودن شعر دشمن را محکوم مي سازد.
روزي در برخورد با خليفه اوّل به او فرمود:
وَاعَجَبَاهُ! أَتَکُونُ الْخِلَافَةُ بِالصَّحَابَةِ وَ لاتَکُونُ بِالصَّحابَةِ وَالْقَرَابَةِ؟
و روي له شعر في هذا المعني:
فَإِنْ کُنْتُ بِالشُّورَي أُمُورَهُمْ
فَکَيْفَ بِهذا وَ الْمُشِيرُونَ غُيَّبُ؟
وَإِنْ کُنْتُ بِالْقُربَي حَجَجْتَ خَصِيمَمُمْ
فَغَيْرُکَ أَوْلَي بِالبَّبِيِّ وَ أَقْرَبُ
«شگفتا! آيا معيار خلافت صحابي پيامبر بودن است؟ امّا صحابي بودن و خويشاوندي ملاک نيست؟