پایگاه تخصصی فقه هنر

امام علی و علم و هنر-ج1-ص4

برخي علم را با تئوري ها و انواع نظريّه ها و برداشت ها و نتيجه گيري ها، يکسان مي دانند و معيار و ملاک ثابت و روشني براي مَحک زدن فرضيّه ها و تئوري ها ندارند.

و چون فرضيّه ها و تئوريها کهنه مي شوند و جاي خود را به فرضيّه هاي جديد مي سپارند، و هر روز «کهنه» به «نو» تبديل مي گردد، باور کرده اند که:

علم انسان به جهل تبديل مي شود.

و دانش بشري ثبات و قوامي ندارد.

در نتيجه انسانها همواره در حال تجربه و آزمايش قرار دارند و نمي توانند به تکيه گاههاي ثابتي تکيه زنند.

زيرا با روش هاي تجربي (پراگماتيسمي) و اصالت عمل (پوزيتويسم) نمي توانند همه واقعيّت هاي نظام هستي را کشف کنند، و به آنچه که شناختند و کشف کرده اند نيز نمي توانند پاي بند باشند و به آنها اصالت بخشند.

امّا ديدگاه توحيدي پيامبران الهي و اسلام، و ديدگاه نهج البلاغه، نسبت به علم و آگاهي داراي معيارها و ملاکها و باورها و اصول فکري جاودانه اي مي باشد.

در اين تفکّر:

الف- واقعيّت هاي ثابت گوناگوني در سراسر نظام هستي موجود است.

(مانند فرمول پيدايش آب، که از هيدروژن و اکسيژن پديد مي آيد)

ب- واقعيّت ها را مي توان شناخت.

ج- روش ها و شيوه هاي دقيقي براي شناخت واقعيّت ها وجود دارد.

د- چون واقعيّت ها اصيل و جاودانه اند شناختي که بر اساس واقعيّت ها باشد ثابت و جاودانه است.

(فرمول پيدايش آب تغييرپذير نيست)

بنابراين علم و آگاهي جاودانه، باورهاي جاودانه، فرمول هاي جاودانه، محاسبات جاودانه، تحليل ها و راه حل هاي جاودانه، وجود دارد، و کهنگي نخواهد پذيرفت.

و همواره در طول عصرها براي همه نسل ها قابل استفاده خواهد بود.

چون واقعيّت ها وجود دارند و قابل شناخت مي باشند، بشر توانسته است به انواع علوم و فنون آگاهي پيدا کند، انواع محاسبات را بشناسد و جهان را با انواع اختراعات خود دچار تحوّل چشمگيري سازد، و هر روز مراحل تازه اي از راه تکامل را به خوبي بپيمايد.

اگر واقعيّت ها وجود نداشت و قابل شناخت نبود و يا جاودانه نبود، و هر روز «کهنه» به «نو» تبديل مي شد، از اختراعات و اکتشافات بشري خبري نبود،

و شيوه هاي صحيح درمان و بهداشت وجود نداشت.

و راه هاي تکامل و ترقّي شناخته نمي شد.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نسبت به اين حقيقت فرمود:

اَيُّهَا النَّاسُ مَنْ سَلَکَ الطَّريقَ الْوَاضِحَ وَرَدَ الْمَاءَ وَ مَنْ خَالَفَ وَقَعَ فِي التِّيْهِ