آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص284
بر امر عینی و محسوس دلالت دارد؛ امّا حضرت عليه السلام از این رنگ به عنوان امری نمادین بهره می گیرد؛ مفهومی دال بر حیات، پویایی، شادابی و امثال آن.
دال بر فریبندگی
« فَانّی أحَذِّرُکُمُ الدُّنیا فَإنَّها حُلوَةٌ خَضِرَةٌ حُفّت بِالشَّهَواتِ :[1] شما را از دنیا بر حذر می دارم که شیرین و سرسبز می نماید، با هاله ای از خواهش های نفسانی ».
واژه « خضراء » در این عبارت قطعاً کارکرد استعاری دارد که مراد زیبایی و سرزندگی دنیاست که موجب فریب آدمی می شود؛ چون بافت متنی یعنی « حفّت بالشهوات » بر همین دلالت دارد که پوشیده از لذّت ها و خوشی هاست و این خود عامل دلبستگی به آن و درنتیجه فریب آدمی می شود. حضرت در عبارتی دیگر می فرماید: « ولَعَمری لَو کُنّا نَأتی مَا أتَیتُم مَا قَامَ لِلدِّینِ عَمودُ وَ لا اخضَرَّ لِلإیمَانِ عودُ :[2] به جانم سوگند، اگر شیوه و سیرت شما را پیش گرفته بودیم، حتی ستونی از این بنا بر پای نمی ماند و درخت ایمان سرسبز نمی شد ».
عبارت « لا اخضرَ للایمان عودُ » یعنی سرسبزی درخت ایمان، کنایه از استمرار و پویایی و سرزندگی و حضور آن در زندگی فردی و اجتماعی است. در اینجا رنگ سبز باز برای طراوت و شادابی به کار رفته است؛ با این تفاوت که در بافت عبارت قبلی کنایه از فریبندگی بود؛ ولی در این عبارت همنشینی آن با ایمان برای بیان طراوات و شادابی مفهوم ایمان به کار رفته است.